در حال بارگذاری ویدیو ...

داستان عاشقم شو قسمت سیزدهم

۴ نظر
گزارش تخلف
kino sakamaki(برادرعزرائیل)
kino sakamaki(برادرعزرائیل)

آیاتو:(در عمارتو هر جورشده بود باز کردم ریجی داشت میرفت سمت اتاق که منو دید با قیافه که نشونمیدا که می خواد من و کورومیو بکشه به سمتمو امد)
ریجی:شما ها با جه جرعتی وارد اتاق........آیاتو چی شده؟
آیاتو: هیچی پاهاش پیچ خورد افتاد تو اب بعد از این که کمکش کردم از اب بیاد بیرو دیدم نمی تونه راه بره بغلش کردم اوردمش میشه یه زحمتی بکشی بری یه چیز گرم درست کنی براش بیاری؟
ریجی:{بانیش باز}باشه
آیاتو:خواهشن از اون معجونای عجیب غریبت نباشه-____-
ریجی:{باقیافه برزخی وبا حرص}باشهههه
آیاتو:( وارد اتاقش شدم وای از دست این درختر شلخته اصلا این دختره؟[دختره ولی با اخلاقای پسرونه]اروم گذاشتمش رو تخت)کورومی حالت بهتره ؟
کورومی:(پتو تا روی سرم کشیدم )فقط برو بیرو
آیاتو:مطمئنی؟
کورومی:اره فقط برو بیرون.
آیاتو:باشه(رفتم بیرون درم بستم)
کورومی:(آخیش رفت بزار ببینم از پلاهاهم رفته پایین یانه.؟درو باز کردم کسی تو راه رو نیست.خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ عجب حالی بهم داد بغل مفته خخخخخخخ[بچم کاملا به کینو رفته اصلا خجالتم سرش نمیشه من از شما این سوال میپرسم اصلا این خجالت هم سرش میشه؟]خدایی حوصله نداشتم این همه راه بیام تا بالا برم تو اتاقم اگر الان کینو بود میفهمید خودمو زدم به موش مردگی بریم سر اصل مطلب یعنی حموم ........................اخیش اینم از لباسم موهامم حوصله ندارم خوش کنم رفتم برا خواب ZzZ)

آیاتو:(آخیش عجب روز پر درد سری داشتم میشه گفت بهترین روزم بود مخصوصا اون قسمتی که کورومی افتاد تو آب بعد من نجاتش دادم بعد.......واسا واسا من چه غلطی کردم من کورومیو بغل کردم @___@چرا من این جوری شده ؟چرا نگرانشم؟چرا دوست دارم باهاش کل بندازم؟نکنه .....نکنه..... نه نه این غیر ممکنه[ای بگم خدا چیکارت کنه تو دقیقا به کی رفتی خدا میدونه] یخیال این فکرا برم حمام بعد بکپم.........[بچه ها حموم رفت الانم کپیده]ZzZ

(من میگم کورومی به من و روکی رفته)

نظرات (۴)

Loading...

توضیحات

داستان عاشقم شو قسمت سیزدهم

۱۱ لایک
۴ نظر

آیاتو:(در عمارتو هر جورشده بود باز کردم ریجی داشت میرفت سمت اتاق که منو دید با قیافه که نشونمیدا که می خواد من و کورومیو بکشه به سمتمو امد)
ریجی:شما ها با جه جرعتی وارد اتاق........آیاتو چی شده؟
آیاتو: هیچی پاهاش پیچ خورد افتاد تو اب بعد از این که کمکش کردم از اب بیاد بیرو دیدم نمی تونه راه بره بغلش کردم اوردمش میشه یه زحمتی بکشی بری یه چیز گرم درست کنی براش بیاری؟
ریجی:{بانیش باز}باشه
آیاتو:خواهشن از اون معجونای عجیب غریبت نباشه-____-
ریجی:{باقیافه برزخی وبا حرص}باشهههه
آیاتو:( وارد اتاقش شدم وای از دست این درختر شلخته اصلا این دختره؟[دختره ولی با اخلاقای پسرونه]اروم گذاشتمش رو تخت)کورومی حالت بهتره ؟
کورومی:(پتو تا روی سرم کشیدم )فقط برو بیرو
آیاتو:مطمئنی؟
کورومی:اره فقط برو بیرون.
آیاتو:باشه(رفتم بیرون درم بستم)
کورومی:(آخیش رفت بزار ببینم از پلاهاهم رفته پایین یانه.؟درو باز کردم کسی تو راه رو نیست.خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ عجب حالی بهم داد بغل مفته خخخخخخخ[بچم کاملا به کینو رفته اصلا خجالتم سرش نمیشه من از شما این سوال میپرسم اصلا این خجالت هم سرش میشه؟]خدایی حوصله نداشتم این همه راه بیام تا بالا برم تو اتاقم اگر الان کینو بود میفهمید خودمو زدم به موش مردگی بریم سر اصل مطلب یعنی حموم ........................اخیش اینم از لباسم موهامم حوصله ندارم خوش کنم رفتم برا خواب ZzZ)

آیاتو:(آخیش عجب روز پر درد سری داشتم میشه گفت بهترین روزم بود مخصوصا اون قسمتی که کورومی افتاد تو آب بعد من نجاتش دادم بعد.......واسا واسا من چه غلطی کردم من کورومیو بغل کردم @___@چرا من این جوری شده ؟چرا نگرانشم؟چرا دوست دارم باهاش کل بندازم؟نکنه .....نکنه..... نه نه این غیر ممکنه[ای بگم خدا چیکارت کنه تو دقیقا به کی رفتی خدا میدونه] یخیال این فکرا برم حمام بعد بکپم.........[بچه ها حموم رفت الانم کپیده]ZzZ

(من میگم کورومی به من و روکی رفته)