در حال بارگذاری ویدیو ...

داستان عاشقم شو قسمت دوم

۲۰ نظر
گزارش تخلف
kino sakamaki(برادرعزرائیل)
kino sakamaki(برادرعزرائیل)

کینو:إإإ بسه دیگه صدا تو تا عمارت موکامی ها میاد مثل موش وگربه افتادید به جون هم
آیاتو:به به داش گلمون بالاخره تشریف آوردین نمردیم شمارا دیدیم.
کینو:ای بابا داداش بیخی این چند روز سرم شلوغ بود نتونستم بهتون سربزنم.
آیاتو:خواهش داش گلم{تیکه کلام جدید آیاتو}به هرحال به جای شما کورومی دیدیم بسه دیگه .راستی سرکار چطور بود؟؟؟
کینو:امروز تمام کارهام انجام دادم که با وایولت برم ماه عسل چون دوماه از ازدواج مون میگذره ولی هنوز نبردمش {بخدا داره دوغ میگه هنوزم که هنوز نبردتش^_^}....آهان راستی قراره کورومی بیاد پیش شما یه دوماهی پیشتون میمونه^_____^
کورومی وآیاتو{باهم}:نههههههه
کیتو:مرض نه ،درد نه، کوفت نه،کرشدم باید بیاد عمارت شما به دودلیل؛۱- موکامی ها که رفتن اردو تحقیقاتی البته به زور روکی۲- شین{جغد یه چشم خخخ}وکارلا{دایی جون}که دارن به گرگاشون آموزش میدن ونمی تونن از بچه مواظبت کنن.می مونه عمارت شما ریجی که آزمایشش تو خونه انجام میده وشما هاهم که بیکار وبی عاریت پس کورومی میاد پیش شما زر اضافه هم نزنین کورومی وسایلت جمع شدس ماکه رفتیم
آیاتو وکورومی:O______o
کورومی:چی شد؟____؟
آیاتو:دختر خنگ نفهمیدی باکمال احترام گفت:((کورومی گمشو برو خونه ساکاماکی ها تاما برگردیم))کدوم گوری رفتی کینو اه دوباره مثل خر سرش گذاشت پایین رفت.
کورومی:بی تربیت.حالا وللش بیا بریم نمیشه روحرف این بزه حرفی زد
آیاتو:O_o نه انگاری تو خیلی دلت می خواد بیای خونه ما
کورومی:چرا که نه خخخخخ(خنده شیطانی){ بچه ها اگر گفتین کورومی داره بچی فکر میکنه؟؟}
آیاتو:خدا بخیر کنه.-___- سوارشو بریم ساکم خودت بیار
کورومی:جانم؟؟؟
آیاتو:همون که شنفتی گلم{ای خدا باز اینو گفت}

توماشین:[سکوت]

کورومی:(پسر خر ای به خدا دلم می خواد همین جا بکشمش تو این یه ماهی حالش میگیرم اگه نگیرم کورومی نیستم )

این هنوز اسم نداره بگین دیگه

نظرات (۲۰)

Loading...

توضیحات

داستان عاشقم شو قسمت دوم

۱۲ لایک
۲۰ نظر

کینو:إإإ بسه دیگه صدا تو تا عمارت موکامی ها میاد مثل موش وگربه افتادید به جون هم
آیاتو:به به داش گلمون بالاخره تشریف آوردین نمردیم شمارا دیدیم.
کینو:ای بابا داداش بیخی این چند روز سرم شلوغ بود نتونستم بهتون سربزنم.
آیاتو:خواهش داش گلم{تیکه کلام جدید آیاتو}به هرحال به جای شما کورومی دیدیم بسه دیگه .راستی سرکار چطور بود؟؟؟
کینو:امروز تمام کارهام انجام دادم که با وایولت برم ماه عسل چون دوماه از ازدواج مون میگذره ولی هنوز نبردمش {بخدا داره دوغ میگه هنوزم که هنوز نبردتش^_^}....آهان راستی قراره کورومی بیاد پیش شما یه دوماهی پیشتون میمونه^_____^
کورومی وآیاتو{باهم}:نههههههه
کیتو:مرض نه ،درد نه، کوفت نه،کرشدم باید بیاد عمارت شما به دودلیل؛۱- موکامی ها که رفتن اردو تحقیقاتی البته به زور روکی۲- شین{جغد یه چشم خخخ}وکارلا{دایی جون}که دارن به گرگاشون آموزش میدن ونمی تونن از بچه مواظبت کنن.می مونه عمارت شما ریجی که آزمایشش تو خونه انجام میده وشما هاهم که بیکار وبی عاریت پس کورومی میاد پیش شما زر اضافه هم نزنین کورومی وسایلت جمع شدس ماکه رفتیم
آیاتو وکورومی:O______o
کورومی:چی شد؟____؟
آیاتو:دختر خنگ نفهمیدی باکمال احترام گفت:((کورومی گمشو برو خونه ساکاماکی ها تاما برگردیم))کدوم گوری رفتی کینو اه دوباره مثل خر سرش گذاشت پایین رفت.
کورومی:بی تربیت.حالا وللش بیا بریم نمیشه روحرف این بزه حرفی زد
آیاتو:O_o نه انگاری تو خیلی دلت می خواد بیای خونه ما
کورومی:چرا که نه خخخخخ(خنده شیطانی){ بچه ها اگر گفتین کورومی داره بچی فکر میکنه؟؟}
آیاتو:خدا بخیر کنه.-___- سوارشو بریم ساکم خودت بیار
کورومی:جانم؟؟؟
آیاتو:همون که شنفتی گلم{ای خدا باز اینو گفت}

توماشین:[سکوت]

کورومی:(پسر خر ای به خدا دلم می خواد همین جا بکشمش تو این یه ماهی حالش میگیرم اگه نگیرم کورومی نیستم )

این هنوز اسم نداره بگین دیگه