عشق و اعتماد: شاعر فردوس اعظم با آوای نجوا
عشق و اعتماد
مثل بیگناهی که، عدل و داد می خواهد
خاطر پریشانم حرف شاد می خواهد
عهد میکنی، اما عهدهای بی پایه
عشق هم عزیز من! اعتماد می خواهد
قهر میکنم گاهی، دور میشوم از تو
تا دلی به یاد توست، از تو یاد می خواهد
ما دو تن نفهمیدیم رسم عاشقی، چون عشق…
هم مرید میجوید هم مُراد می خواهد
نیستی تو همبالم، پر زدن میسّر نیست
زیر اسمان، پرواز، اتحاد می خواهد!
مادرم به من می گفت، عشق، سختْ دشوار است
درد میکشی، صبری، بس زیاد میخواهد.
شاعر : ﻓﺮﺩﻭﺱ ﺍﻋﻈﻢ
نظرات