در حال بارگذاری ویدیو ...

ارمان و ماهیرا + خلاصه قسمت 842

۲۱ نظر
گزارش تخلف
دنیاسینگ گرور
دنیاسینگ گرور

اماد میاد و یه برگه رو به ارمان نشون میده و میگه ماهیرا از مایش رو قبول کرد متاسفم که اینو میگم اماتوپدر بچه نیستی
ارمان شوکست اماد میگه تو فیلم ماهیرا رو داری به همه نشون بده تا بی ابرو شه همون طور که اون بی ابروت کرد ارمانم عصبانی میره .سمیر میخواد کاینات رو ببوسه که کاینات میگه تو الان غلام منی برای بوسیدنم نیازه که با دوست دخترت بهم بزنی خلاصه دختره رو میارند وکاینات میزندش و سمیر باهاش کات میکنه
ماهیرا و ارمان پیش وکیل بودند که وکیل گفت نمی خواید بیشتر فکر کنید که هردو گفتند نه و بعد برگه های طلاق رو امضا کردند و وکیل گفت کل اموال ارمان میرسه به ماهیرا .ارمان هم با ماهیرا دست داد و بهش تبریک گفت اماد پشت تلفن وکیل بود و اینا رو شنید وخوشحال شد ارمان رفت شرکت و با کارمنداش خداحافظی کردو گفت از این به بعد رییس جدید ماهیراست بعدم اومد خونه و چمدونش رو جمع کردو قاب عکس خودشو ماهیرا رو برداشت و شکست غزاله و لطیف مونده بودن چیکارش کنند ماهیرا باگریه نگاش میکرد اما تا ارمان برگشت روشو برگردوند اماد صداش زد ولی بیفایده بود ارمان رفت و میخواست سوار ماشینش بشه که راننده گفت این ماشین شرکته ونمی تونید سوارش بشید که ارمان هم بی تفاوت رفت .
کارمند شرکت اومد پیش ماهیرا و گفت هرچه سریعتر برای شرکت تصمیم بگیر چون که خیلیا بیکار موندند که ماهیرا گفت من یه فکری که بهنفع شرکت باشه براش میکنم ماهیرااومد تو اتاق و پریشون مونده بود که چیکار کنه .ارمان توی یه باغ نشسته بود که یکی شبیه خودش اومد و بهش گفت تحمل خیانت از عشق سخته ولی تو نباید شکست بخوری ارمان با خودش گفت ماهیرا نمی دونه که من چقدر عاشقشم و چه دردی میکشم ولی تاوانشو بد پس میده
اماد میاد پیش ارمان و بهش میگه باید یه کاری شروع کنیم که دوباره ثروتمند بشی
پرومو:اماد یکی رو میاره پیش ارمان و بهش میگه این همون پسری بود که با ماهیرا تو کافه بود ارمانم پسره رو میزنه

نظرات (۲۱)

Loading...

توضیحات

ارمان و ماهیرا + خلاصه قسمت 842

۱۲ لایک
۲۱ نظر

اماد میاد و یه برگه رو به ارمان نشون میده و میگه ماهیرا از مایش رو قبول کرد متاسفم که اینو میگم اماتوپدر بچه نیستی
ارمان شوکست اماد میگه تو فیلم ماهیرا رو داری به همه نشون بده تا بی ابرو شه همون طور که اون بی ابروت کرد ارمانم عصبانی میره .سمیر میخواد کاینات رو ببوسه که کاینات میگه تو الان غلام منی برای بوسیدنم نیازه که با دوست دخترت بهم بزنی خلاصه دختره رو میارند وکاینات میزندش و سمیر باهاش کات میکنه
ماهیرا و ارمان پیش وکیل بودند که وکیل گفت نمی خواید بیشتر فکر کنید که هردو گفتند نه و بعد برگه های طلاق رو امضا کردند و وکیل گفت کل اموال ارمان میرسه به ماهیرا .ارمان هم با ماهیرا دست داد و بهش تبریک گفت اماد پشت تلفن وکیل بود و اینا رو شنید وخوشحال شد ارمان رفت شرکت و با کارمنداش خداحافظی کردو گفت از این به بعد رییس جدید ماهیراست بعدم اومد خونه و چمدونش رو جمع کردو قاب عکس خودشو ماهیرا رو برداشت و شکست غزاله و لطیف مونده بودن چیکارش کنند ماهیرا باگریه نگاش میکرد اما تا ارمان برگشت روشو برگردوند اماد صداش زد ولی بیفایده بود ارمان رفت و میخواست سوار ماشینش بشه که راننده گفت این ماشین شرکته ونمی تونید سوارش بشید که ارمان هم بی تفاوت رفت .
کارمند شرکت اومد پیش ماهیرا و گفت هرچه سریعتر برای شرکت تصمیم بگیر چون که خیلیا بیکار موندند که ماهیرا گفت من یه فکری که بهنفع شرکت باشه براش میکنم ماهیرااومد تو اتاق و پریشون مونده بود که چیکار کنه .ارمان توی یه باغ نشسته بود که یکی شبیه خودش اومد و بهش گفت تحمل خیانت از عشق سخته ولی تو نباید شکست بخوری ارمان با خودش گفت ماهیرا نمی دونه که من چقدر عاشقشم و چه دردی میکشم ولی تاوانشو بد پس میده
اماد میاد پیش ارمان و بهش میگه باید یه کاری شروع کنیم که دوباره ثروتمند بشی
پرومو:اماد یکی رو میاره پیش ارمان و بهش میگه این همون پسری بود که با ماهیرا تو کافه بود ارمانم پسره رو میزنه