سکانس اول از ادامه قسمت قبلی
در این سکانس وانگسو هه سو را گرفته و ووک نجاتش میده و هه سو میگه که در جنگل شاهد قتل بوده،اونجایی که دستش را اشاره میکنه و روشو بر میگردونه خیلی عالی بود انگار واقعا از ماسکی که بر صورت گروگانگیر بود وحشت داشت و در ادامه در جنگل...سکانسی که وانگسو میره و هه سو میشینه گریه می کنه خیلی قشنگ بود یعنی کلا خیلی روان ووک بازی کرد این سکانسو اول که دور و برشو نگاه کرد کسی نباشه ببینه بعد در حال نشستن و هه سو میگردشو...خیلی با حال بود و بعد هم سعی می کنه آرومش کنه و لبخندی که میزنه میدونه هه سو داره الان خودشو لوس می کنه :)))))))))
سکانس بعدی پانسمان دست وانگسو توسط یونهوا: درباره این سکانس خاص و دیالوگ خاصش :<<< یونهوا،بعضی وقتها به این فکر می کردم که تو چه جور زنی شدی؟؟؟؟؟>>>ببینید عشق اول وانگسو یونهوا بوده و همه هم می دونستند این دو تا خیلی وقته همو میخوان ولی با اومدن هه سو عشق دوم وانگسو شکل میگیره یعنی دومین عشق خیلی خیلی عمیق تر از عشق اول بود عشق اول وانگسو فقط خاطرات نوجوانی او بود ولی الان عشق جوانی به هه سو کم کم داره شکل میگیره
سکانس بعدی وقتی وانگسو میاد پیش هه سو میخواد بفهمه واقعا در جنگل چی دیده
تا اونجایی که هه سو میگه کسی که ادمها را کشت لباسش خز دار بود چیز خاصی نیس
بعدش که میگه ،ووک و وانگسو میفهمن شاهزاده وانگ یو بوده ...حالا به هه سو میگه همه چی را فراموش کن...و ووک هم تایید میکنه نشان دهنده اینه که برادر وانگسو و مادرش افرادی خطرناکن...در انتهای سکانس وانگسو میگه دیگه نمیخوام ببیینمت (هنوز عشقش پر رنگ نشده) دیالوگ هه سو عالی بود چرا مگه زنده موندن جرمه و لبخند تمسخر آمیز وانگسو از این حرف هه سو و رفتنش (کلا میگم واقعا واقعا همه بازیگران در این سریال بازیشون روان و عالی بود)
سکانس بعدی که وانگسو میره پیش برادرش و میگه پشت اینها مادر بود که میخواست ولیعهدو بکشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ و میفهمه بله مادرش پشت همه این قضایا است و سکانس بعدی که میره پیش مادرش
پایان قسمت سوم....................
دوستان لطفا هر نظری درباره این سریال دارید یا نکته هر چی بنویسید لطفا..........