در حال بارگذاری ویدیو ...

عشق گمشده قسمت18

۲۳ نظر
گزارش تخلف
Suho(لیدرصحبت میکنه)
Suho(لیدرصحبت میکنه)

قسمت 18
با اصرارهای زیاد مامان کیونگسو شام و موندم اونجا. واسم عجیب بود که حتی یک عکس از کیونگسو نداشتن اما جایزه کلاس چهارم و پنجمش بود یاد نمیره که اون موقع ها صداش چقد فوق العاده بود... تو این افکار بودم که بابای کیونگسو اومد مثل بچگیام از اومدنش ذوق کردم و دویدم سمتش
عمو جوننننن...
_ ببین کی اینجاس خانوم خرگوشه. لبخند ریزی زدم .همیشه ارزو داشتم یه دختر داشته باشم این پسرها که اصلا بهم توجه نمیکنن
همون موقع صدای سونگسو بلند شد: بابا من و کیونگی که خیلی دوستون داریم و بهتون احترام میزاریم
_ حرف نباشه همین که من میگم
_ جر میزنی بابا
_ شماها کی اومدین استقبالم ؟؟؟
_ عمو جان حالا که من اینجام اوپا سونگسو رو اذیت نکنید .خاله داشت با یه نفر حرف میزد که حدس میزدم حتما کیونگسوعه. بعد کلی حرف زدن از گذشته و خاطرات تا امروز رسیدیم به دلیل اومدنم به اینجا.
_ خوب من اومدم تا سه تا کار انجام بدم اولیش پیدا کردن خواهر دوقلوم مین اهه دومیش رفتن به کمپانی اس ام
_ خاله جان میخوای ایدل شی؟
_نه خاله پدر مقداری از سهام اونجا رو برام خریده گفت رییس شرکت از دوستانشه
_ (همه با هم) و سومی؟؟؟
_ خوب من یه خواستگار سمج دارم که به درخواست پدر قراره یه ملاقات کوتاه باهاش داشته باشم. میتونستم به صورت واضح غم و تو چشماشون ببینم.
_ البته من قصد ازدواج ندارم و پدر مجبورم کرده اما خوب اگه موقعیت مناسبی باشه حتما عروسیم دعوتتون میکنم …
سونگسو جو و عوض کرد و بلاخره بعد کلی حرف زدن ازشون به زور خداحافظی کردم و رفتم. اما قبلش دست بند و توی پاکت گذاشتم و یه نامه کوتاه واسش نوشتم:
سلام.... اگه تو نمیخوای منم نمیخوام دست بند و بده به کسی که واقعا دوسش داری و اینکه خوش بخت باشی اقای دو خوشحال میشم حداقل تو عروسیم باشی .رفتم بیرون و سوار ماشین شدم که تلفنم زنگ زد
_ بفرمایید!؟
_ منم انیکا خوبی ؟(انیکا دختر عموم بود کسی که مث خواهر بود برام ما دو تا همه چیز همدیگه رو. میدونستیم و بیشتر اوقات با هم بودیم )
_ نه نیستم هیچ خوب نیستم دلم واست تنگ شده بی معرفت کدوم گوری هستی تو؟
_. ممنون از ابراز لطفت من سئولم
_ چیییییی ؟
_ چیه؟ چرا داد میزنی گوشم پاره شد!
_ منم سئولم تو چرا اومدی؟
_ این کمپانی خراب شده چی بود اسمش؟ به خاطر اون اومدم
_ اه پس تو هم فردا جلسه داری؟ _ادامه در نظر اول

نظرات (۲۳)

Loading...

توضیحات

عشق گمشده قسمت18

۱۳ لایک
۲۳ نظر

قسمت 18
با اصرارهای زیاد مامان کیونگسو شام و موندم اونجا. واسم عجیب بود که حتی یک عکس از کیونگسو نداشتن اما جایزه کلاس چهارم و پنجمش بود یاد نمیره که اون موقع ها صداش چقد فوق العاده بود... تو این افکار بودم که بابای کیونگسو اومد مثل بچگیام از اومدنش ذوق کردم و دویدم سمتش
عمو جوننننن...
_ ببین کی اینجاس خانوم خرگوشه. لبخند ریزی زدم .همیشه ارزو داشتم یه دختر داشته باشم این پسرها که اصلا بهم توجه نمیکنن
همون موقع صدای سونگسو بلند شد: بابا من و کیونگی که خیلی دوستون داریم و بهتون احترام میزاریم
_ حرف نباشه همین که من میگم
_ جر میزنی بابا
_ شماها کی اومدین استقبالم ؟؟؟
_ عمو جان حالا که من اینجام اوپا سونگسو رو اذیت نکنید .خاله داشت با یه نفر حرف میزد که حدس میزدم حتما کیونگسوعه. بعد کلی حرف زدن از گذشته و خاطرات تا امروز رسیدیم به دلیل اومدنم به اینجا.
_ خوب من اومدم تا سه تا کار انجام بدم اولیش پیدا کردن خواهر دوقلوم مین اهه دومیش رفتن به کمپانی اس ام
_ خاله جان میخوای ایدل شی؟
_نه خاله پدر مقداری از سهام اونجا رو برام خریده گفت رییس شرکت از دوستانشه
_ (همه با هم) و سومی؟؟؟
_ خوب من یه خواستگار سمج دارم که به درخواست پدر قراره یه ملاقات کوتاه باهاش داشته باشم. میتونستم به صورت واضح غم و تو چشماشون ببینم.
_ البته من قصد ازدواج ندارم و پدر مجبورم کرده اما خوب اگه موقعیت مناسبی باشه حتما عروسیم دعوتتون میکنم …
سونگسو جو و عوض کرد و بلاخره بعد کلی حرف زدن ازشون به زور خداحافظی کردم و رفتم. اما قبلش دست بند و توی پاکت گذاشتم و یه نامه کوتاه واسش نوشتم:
سلام.... اگه تو نمیخوای منم نمیخوام دست بند و بده به کسی که واقعا دوسش داری و اینکه خوش بخت باشی اقای دو خوشحال میشم حداقل تو عروسیم باشی .رفتم بیرون و سوار ماشین شدم که تلفنم زنگ زد
_ بفرمایید!؟
_ منم انیکا خوبی ؟(انیکا دختر عموم بود کسی که مث خواهر بود برام ما دو تا همه چیز همدیگه رو. میدونستیم و بیشتر اوقات با هم بودیم )
_ نه نیستم هیچ خوب نیستم دلم واست تنگ شده بی معرفت کدوم گوری هستی تو؟
_. ممنون از ابراز لطفت من سئولم
_ چیییییی ؟
_ چیه؟ چرا داد میزنی گوشم پاره شد!
_ منم سئولم تو چرا اومدی؟
_ این کمپانی خراب شده چی بود اسمش؟ به خاطر اون اومدم
_ اه پس تو هم فردا جلسه داری؟ _ادامه در نظر اول