تحفه عشق 2 پارت 31
ازاد بالاخره بعد 2 روز تونست خودش رو پیدا کنه و باماهیرا رو برو بشه .دو روز بود که حال خیلی بدی داشت و نرفته بود بیمارستان میدونست که الان دوباره باید کلی منت کشی بکنه از ماهیرا اما اون حاظر بود بار ها و بارها منت ماهیرا رو بکشه ولی ای کاش این اتفاق برای ماهیرا نمی افتاد .هیچ جوره تو کتش نمی رفت و نمی تونست این رو درک کنه که اماد چقدر میتونه پست باشی .توی ماشین تموم فکر و ذکرش پیش اتفاق پیش اومده بود .برای لحظه ای ذهنش پرکشید سمت چندین سال پیش .به یاد اورد روزی رو که تو اتاق ماهیرا نشست و به عشقش به ماهیرا ...
نظرات (۴)