اون روز صبح از اولش هیچی جور درنمیومد . باید میفهمیدم .. دیر بیدار شدم ٰ از اونور صبحونم سوخت ... از اتوبوس عقب موندم و مجبوری پیاده رفتم .
باید میموندم تو خونه .... باید میموندم .
من ـ یوکی ! چرا نمیزاری برم تو کلاس ؟
سوکی ده دیقه بود که منو بیرون کلاس نگه داشته بود و نمیزاشت برم تو .معلوم بود یه چیزی عجیبه این وسط ولی خب یوکی انکار میکرد .
یوکی ـ چیزه ... یه بیماری افتاده تو مدرسه . نرو تو . برگرد خونه . خب ؟
بازوهامو بغل کردم ـ تازه واکسن زدم . بزار برم تو یوکی .
یوکی سریع گفت ـ نه این یه بیماری جدیده ! ... باید یه واکنس مخصوص بزنی .
اخم کردم . شونه هاشو گرفتم و کنارش زدم . درو باز کردم و رفتم تو .
یه دختر برگشت سمتم ـ اوه . اون عوضی ژاپنی گذاشت بیای تو ؟!
یه دختر دیگه اخم کرد ـ بازم که نتونسته عین آدم کارشو بکنه .
یهو شدید عصبی شدم . کسی جرعت نداشت درمورد دوستم اونطوری حرف بزنه .
یوکی خم شد و بهشون احترام گذاشت ـ خ..خانوم گایون . خانوم جییون . بب..ببخشید .
اهان ! پ اینا همون رئیسای فن کلاب بودن ؟!
من ـ آهان پ شما باید از لیدرای اون فن کلاب کوفتی چند تا پسر باشین .
با تعجب و شوکه بهت نگاه کرد ـ ببخشید ؟ هیشکی بهت قوانینو نگفته ؟!
من ـ اوه یوکی گفته ! ... نه یه عوضی ژاپنی !
یوکی بازومو گرفت ـ جنی . من خوبم . بیخیال شو .
من ـ ولی من خوب نیستم ... شماها هم بهتره با اسم صداش کنین !
گایون و جییون به هم نگاه کردن و لبخند زدن ـ حتما ^^ .
من ـ ممنون .. یوکی دیدی گفتم ..
یهو حس کردم یه سطل آب یخ روم خالی شد . برگشتم دیدم یه دختر چندش پشتم وایساده با یه سطل آب خالی !
من ـ تو چیکار ..
گایون پوزخند زد ـ شنیدم تازگیا تو منطقه خصوصی پسرامون بودی !
من ـ من همچین غلطی نکردم .
وایسا ببینم . مگه ... نگه اتاق موزیک از مناطق خصوصی نبود !؟
جییون ـ شاهد داریم لاو ! .. اتاق موزیک ... اونجا بودی نه ؟
بازوهامو بغل کردم ـ که چی ؟
جییون ـ کسی حق نداره بره اونجا جز پسرامون .
من ـ مجبور نیستم به حرفاتون گوش کنم .
جییون ـ اوه ! نیستی ؟ .... ( بلند شد و اومد نزدیکم . لباشو نزدیک گوشم کرد ) پس مراقب سرت باش لاو .
دروغ نگم راستش کل بدنم لرزید . خب معلوم بود آدمای شری هستن و توی بد دردسری افتادم .
موقع رفتن کوبید به زانوم . درد بدی داشت ...