در حال بارگذاری ویدیو ...

داستان خول و چل بازی های عاشقانه قسمت اول

هرچی که بخوایی(آفلاین)
هرچی که بخوایی(آفلاین)

قسمت1
لیوای:
*دستام توی جیب سوییشرتم بود و توی خیابون قدم میزدم*

توکا:
داشتم با ساکورا حرف میزدم که به یه نفر خوردم.....آخ

حواست کجاست

لیوای:
*نگات کردم*خب تو میرفتی کنار،الانم که چیزی نشده *دوباره راهمو ادامه دادم*

توکا:
برگشتم و نگات کردم.....چیش چقدر پورو
ادامه داستان در نظرات

نظرات (۳)

Loading...

توضیحات

داستان خول و چل بازی های عاشقانه قسمت اول

۷ لایک
۳ نظر

قسمت1
لیوای:
*دستام توی جیب سوییشرتم بود و توی خیابون قدم میزدم*

توکا:
داشتم با ساکورا حرف میزدم که به یه نفر خوردم.....آخ

حواست کجاست

لیوای:
*نگات کردم*خب تو میرفتی کنار،الانم که چیزی نشده *دوباره راهمو ادامه دادم*

توکا:
برگشتم و نگات کردم.....چیش چقدر پورو
ادامه داستان در نظرات