*ستاره*
گاه در تک و تو های شب
ستاره چشمک میزند
من غرق در گریه
اما او لبخند میزند
گویی اشک هایم تاب عظمت اسمان را ندارند
چون دیگر نمیریزند
در اسمان سیاه شب اما
نخ های ابریشم لباس ماه ریز ریز شده اند
این اندیشه ما زمینی هاست
که به ان ها میگوییم:ستاره
نظرات (۸)