در حال بارگذاری ویدیو ...

Family Next Door _ چانبک.نامجین _ پارت 70

۲ نظر گزارش تخلف
bangtan pinky girl
bangtan pinky girl

جونگین قرار بود امروز تنهایی از مدرسه برگرده خونه . و چون جین و بک باهم بیرون رفته بودن ، باید دنبال جیمین و تهیونگم میرفت .
باباییش همیشه به جونگین میگه اون مث یه قهرمانه واسه ته ته .. الان جونگین همچین حسی داشت .
جونگین وقتی به مدرسه ی ته ته رسید سمت نگهبان رفت
دستاشو رو شکمش گذاشت و تعظیم کرد ــ سلام ~ من پارک جونگینم .
نگهبان بهش لبخند زد ــ اوه سلام عزیزم ^^ چی میخوای ؟
جونگین ــ مامانم گفته بیام دنبال ته ته .
نگهبان دست جونگینو با لبخند گرفت و به کلاس تهیونگ برد . معلم تهیونگ از کلاس بیرون اومد .
جونگین بازم تعظیم کرد ــ سلام خانوم معلم ^^
خانوم معلم ته نشست تا همقد جونگین بشه ــ ببین کی اینجاس ^^ میخوای ته ته رو صدا کنم بیاد ؟
جونگین ــ بله خانوم معلم .. لطفا .
خانوم معلم تهیونگ رو صدا کرد و کمکش کرد کیفشو کول کنه . تهیونگ با دیدن هیونگش ذوق کرد . دست جیمینو گرفت و سمت جونگین کشوند .
تهیونگ سمت جونگین دویید ــ هیونگ هیونگ هیونگ ^^ هیـــــــــونگ .
جونگین ــ مامان گفت باید منتظرش بمونیم . خب ؟
تهیونگ لبخند مستطیلی زد ــ باوشه ^^
جونگین دست تهیونگو گرفت ــ‌ بیاین با هم قدم بزنیم .
جیمین جلوتر اومد ــ جونگین هیونگ ... داداشا دست همو میگیرن ؟
جونگین ــ اوهوم . چون من داداش بزرگترشم .
تهیونگ هم با لبخند دست جیمینو گرفت . باهم تو حیاط منتظر مامانشون موندن .
ــــــــــ
جیمین ، تهیونگ و جونگین رو یکی از نیمکتای تو حیاط نشسته بودن . منتظر مامان بک ..
یهو جونگین یادش افتاد مامانش براش یه جعبه میوه پوست کنده بود .
تهیونگ تند تند میپرسید مامان کی میاد پس ؟ -ـــ-
جیمین هم به پرنده های تو آسمون نگاه میکرد و میخندید .
جونگین ظرفو باز کرد . توش پر بود از هویج های کوچولو ..
جونگین یکیو ورداشت و جلوی دهن تهیونگ گرفت ــ بگیر بخور اینو ته ته .
تهیونگ با لبخند یه گاز بزرگ به هویج زد ــ خوشمزس ^^
جیمین آروم گفت ــ جونگین هیونگ ؟
جونگین یکیو گرفت سمت جیمین ــ جیمینی هم میخواد ؟
جیمین سرشو تکون داد ــ نه ... هیونگ ، داداشا غذا هم میدن ؟
جونگین ریز خندید ــ اوهوم ^^ بابا گفته باید با هم شریک بشیم .
تهیونگ یه هویج رو یهویی فرو کرد تو دهن جیمین و لبخند مستطیلی زد ــ جیمینی هم باید بخوره ^^
جیمین لباشو آویزون کرد ولی آروم آروم شروع کرد به جویدن هویج .

نظرات (۲)

Loading...

توضیحات

Family Next Door _ چانبک.نامجین _ پارت 70

۱۹ لایک
۲ نظر

جونگین قرار بود امروز تنهایی از مدرسه برگرده خونه . و چون جین و بک باهم بیرون رفته بودن ، باید دنبال جیمین و تهیونگم میرفت .
باباییش همیشه به جونگین میگه اون مث یه قهرمانه واسه ته ته .. الان جونگین همچین حسی داشت .
جونگین وقتی به مدرسه ی ته ته رسید سمت نگهبان رفت
دستاشو رو شکمش گذاشت و تعظیم کرد ــ سلام ~ من پارک جونگینم .
نگهبان بهش لبخند زد ــ اوه سلام عزیزم ^^ چی میخوای ؟
جونگین ــ مامانم گفته بیام دنبال ته ته .
نگهبان دست جونگینو با لبخند گرفت و به کلاس تهیونگ برد . معلم تهیونگ از کلاس بیرون اومد .
جونگین بازم تعظیم کرد ــ سلام خانوم معلم ^^
خانوم معلم ته نشست تا همقد جونگین بشه ــ ببین کی اینجاس ^^ میخوای ته ته رو صدا کنم بیاد ؟
جونگین ــ بله خانوم معلم .. لطفا .
خانوم معلم تهیونگ رو صدا کرد و کمکش کرد کیفشو کول کنه . تهیونگ با دیدن هیونگش ذوق کرد . دست جیمینو گرفت و سمت جونگین کشوند .
تهیونگ سمت جونگین دویید ــ هیونگ هیونگ هیونگ ^^ هیـــــــــونگ .
جونگین ــ مامان گفت باید منتظرش بمونیم . خب ؟
تهیونگ لبخند مستطیلی زد ــ باوشه ^^
جونگین دست تهیونگو گرفت ــ‌ بیاین با هم قدم بزنیم .
جیمین جلوتر اومد ــ جونگین هیونگ ... داداشا دست همو میگیرن ؟
جونگین ــ اوهوم . چون من داداش بزرگترشم .
تهیونگ هم با لبخند دست جیمینو گرفت . باهم تو حیاط منتظر مامانشون موندن .
ــــــــــ
جیمین ، تهیونگ و جونگین رو یکی از نیمکتای تو حیاط نشسته بودن . منتظر مامان بک ..
یهو جونگین یادش افتاد مامانش براش یه جعبه میوه پوست کنده بود .
تهیونگ تند تند میپرسید مامان کی میاد پس ؟ -ـــ-
جیمین هم به پرنده های تو آسمون نگاه میکرد و میخندید .
جونگین ظرفو باز کرد . توش پر بود از هویج های کوچولو ..
جونگین یکیو ورداشت و جلوی دهن تهیونگ گرفت ــ بگیر بخور اینو ته ته .
تهیونگ با لبخند یه گاز بزرگ به هویج زد ــ خوشمزس ^^
جیمین آروم گفت ــ جونگین هیونگ ؟
جونگین یکیو گرفت سمت جیمین ــ جیمینی هم میخواد ؟
جیمین سرشو تکون داد ــ نه ... هیونگ ، داداشا غذا هم میدن ؟
جونگین ریز خندید ــ اوهوم ^^ بابا گفته باید با هم شریک بشیم .
تهیونگ یه هویج رو یهویی فرو کرد تو دهن جیمین و لبخند مستطیلی زد ــ جیمینی هم باید بخوره ^^
جیمین لباشو آویزون کرد ولی آروم آروم شروع کرد به جویدن هویج .