در حال بارگذاری ویدیو ...

رمان عشق دردناک قسمت10

۶۲ نظر گزارش تخلف
korean love exo....I'm V
korean love exo....I'm V

کریس:باشه ولی به کسی نگی هااا...
تاعو:قول قول قول
کریس:بیخی باو نمیگم
تاعو:هی یاااا-_-
اتاق لی و سوهو
سوهو وارده اتاق میشه بدو بدو میره طرف تخت میپره روش بعد یه غلت میزنه و پتو رو دوره خودش میپیچه با خودش میخنده و نیگه:یعنی اونم اونطوری میشه؟خخخخخخ^_^
لی:چی شده سوهو؟چه مرگته؟
سوهو:هیچی خخخخخ
لی:تخیلی کن میخوام بخووبم:/
ماشین لوهان و سهون
سهون:اهو بریم جای همیشگی؟
لوهان:اره
سهون:باختی تقصیره من نیستا
لوهان:بریم ببینیم کی بازنده میشه
اینو گفتو به منظره بیرون پنجره زل زد سهون در حاله رانندگی محو لوهان شده بود اون صورتش تو تاریکی زیر نور کمه ماه چقدر زیبا بود...همینطور لوهان دید میزد که با جیغ لوهان از هپروت در اومد
لوهان:سهوننن جلو رو نگا کننن
بعد نیم ساعت رسیدن به پیست ماشین رانی سهون کلیدو از جیبش دراوردو دره پارکینگو باز کرد چراغارو هم روشن کرد رفت سراغ ماشین مورد علاقه اش و اروم پرید رو کاپوت ماشین
سهون:وای البالو دلم برات یه ذره شده بودددد..
لوهان دستشو گذاشت رو گردنش سرشو اینورو اونور چرخوند ویه دونه المنتو سیاهه جیگر به چشمش خورد دوید طرف ماشین کنارش واستادو یه دست روش کشیدو داد زد:اینووووو...عرررررررر چه عشقههه
سواره ماشینا شدن درست کناره هم جلوی خط شروع ایستادن سهون شیشه رو پایین داد یه پوزخند زد به لوهان...مسابقه شروع شد بعد یه ربع خط پایان دیده میشد سهون خیلی جلوتر از لوهان بود لوهان تاجایی که میتونست گاز میداد از پشت سهون چندبار چراغاشو به علامت پیروزی خاموش روشن کرد اینکارش باعثه خورد شدنه اعصاب لوهان میشد لوهان هی گاز میدادو با دستاش می کوبید رویه فرمون بعده اینهمه حرص خوردن اخر هم سهون برنده شد...تو خط پایان سهون پیاده شد و نشست رویه ماشین یه دونه هم از اون قیافه ها گرفت و منتطره لوهان شد...مدتی بعد لوهان هم کناره ماشینه سهون ترمز کردو پیاده شد
سهون:به به اقا بازنده
لوهان:-___-نمکت هم ریختی بزن بریم خوابگاه
سهون:کجا؟من ویلا اجاره کردم که بریم اونجا
لوهان:نه بریم خوابگاه
ساعت سه صبح اتاق چان و بک
بک عینه یه میمون از تخت اویزون شده خوابش برده چان هم از سردرد نمی تونه بخوابه بخاطر همین بلند میشه تا یه قرص سردرد بخوره زیره لبش غرغر میکنه:بابا کشتمت بکی ...این فکو از کجا اوردی کوتوله وراج ......همینطوری که داشت غرغر میکرد یه صدایی از کناره سالن به گوشش میخوره
صدا:اه ای...

نظرات (۶۲)

Loading...

توضیحات

رمان عشق دردناک قسمت10

۲۴ لایک
۶۲ نظر

کریس:باشه ولی به کسی نگی هااا...
تاعو:قول قول قول
کریس:بیخی باو نمیگم
تاعو:هی یاااا-_-
اتاق لی و سوهو
سوهو وارده اتاق میشه بدو بدو میره طرف تخت میپره روش بعد یه غلت میزنه و پتو رو دوره خودش میپیچه با خودش میخنده و نیگه:یعنی اونم اونطوری میشه؟خخخخخخ^_^
لی:چی شده سوهو؟چه مرگته؟
سوهو:هیچی خخخخخ
لی:تخیلی کن میخوام بخووبم:/
ماشین لوهان و سهون
سهون:اهو بریم جای همیشگی؟
لوهان:اره
سهون:باختی تقصیره من نیستا
لوهان:بریم ببینیم کی بازنده میشه
اینو گفتو به منظره بیرون پنجره زل زد سهون در حاله رانندگی محو لوهان شده بود اون صورتش تو تاریکی زیر نور کمه ماه چقدر زیبا بود...همینطور لوهان دید میزد که با جیغ لوهان از هپروت در اومد
لوهان:سهوننن جلو رو نگا کننن
بعد نیم ساعت رسیدن به پیست ماشین رانی سهون کلیدو از جیبش دراوردو دره پارکینگو باز کرد چراغارو هم روشن کرد رفت سراغ ماشین مورد علاقه اش و اروم پرید رو کاپوت ماشین
سهون:وای البالو دلم برات یه ذره شده بودددد..
لوهان دستشو گذاشت رو گردنش سرشو اینورو اونور چرخوند ویه دونه المنتو سیاهه جیگر به چشمش خورد دوید طرف ماشین کنارش واستادو یه دست روش کشیدو داد زد:اینووووو...عرررررررر چه عشقههه
سواره ماشینا شدن درست کناره هم جلوی خط شروع ایستادن سهون شیشه رو پایین داد یه پوزخند زد به لوهان...مسابقه شروع شد بعد یه ربع خط پایان دیده میشد سهون خیلی جلوتر از لوهان بود لوهان تاجایی که میتونست گاز میداد از پشت سهون چندبار چراغاشو به علامت پیروزی خاموش روشن کرد اینکارش باعثه خورد شدنه اعصاب لوهان میشد لوهان هی گاز میدادو با دستاش می کوبید رویه فرمون بعده اینهمه حرص خوردن اخر هم سهون برنده شد...تو خط پایان سهون پیاده شد و نشست رویه ماشین یه دونه هم از اون قیافه ها گرفت و منتطره لوهان شد...مدتی بعد لوهان هم کناره ماشینه سهون ترمز کردو پیاده شد
سهون:به به اقا بازنده
لوهان:-___-نمکت هم ریختی بزن بریم خوابگاه
سهون:کجا؟من ویلا اجاره کردم که بریم اونجا
لوهان:نه بریم خوابگاه
ساعت سه صبح اتاق چان و بک
بک عینه یه میمون از تخت اویزون شده خوابش برده چان هم از سردرد نمی تونه بخوابه بخاطر همین بلند میشه تا یه قرص سردرد بخوره زیره لبش غرغر میکنه:بابا کشتمت بکی ...این فکو از کجا اوردی کوتوله وراج ......همینطوری که داشت غرغر میکرد یه صدایی از کناره سالن به گوشش میخوره
صدا:اه ای...

سرگرمی و طنز