بعد اینکه اون روز کلاسامون تموم شدن یوکی سریع رفت خونشون چون مجبور بود از داداش کوچیکترش مراقبت کنه . منم تصمیم گرفتم قبل برگشتن یکم تو مدرسه بچرخم . بالاخره باید جواب فوضولیمو میگرفتم دیگههه .
بعد نیم ساعت جلوی یه کلاس وایسادم که اونطور که نوشته شده بود کلاس موسیقی بود .
درو باز کردم و آروم رفتم تو .
یه گیتار به دیوار تکیه داده شده بود . محو زیبایی گیتار شده بودم . اصن انگار یه چیزی داش که منو جذب خودش میکرد . قبلا زیاد گیتار میزدم ولی خیلی وقت بود گذاشته بودم کنار .
انگشتام به تارهاش خورد . اروم روش دست کشیدم و ورش داشتم . کنار پنجره نشستم و گذاشتمش رو پاهام .
وسط آهنگم بود که با صدایی قطعش کردم ...
__ هی تو !
صورتمو برگردوندم ببینم کیه . یه پسر بود با یه تیشرت سفید آستین کوتاه که بازوهای خوش فرمش نمایان بود با یه شلوار تنگ مشکی . یه پرسینگ داشت کنار ابروش و یه حلقه کوچولو هم کنار لبش بود .
سریع اومد سمتم و گیتارو وحشیانه ازم گرفت .
__ کسی بهت یاد نداده نباید بدون اجازه به چیزی دست بزنی ؟!
من __ چیزه .. اممم ببخشید .
با تیشرتش سعی میکرد گیتارو پاک کنه _ اره جون عمت ! یه ببخشید میتونه همه چیو درس کنه ! تو با دستای کثیفت گیتارمو کثیف کردی !
یه ابرومو دادم بالا و با ناباوری تک خند زدم _ هه ! هووووی عمووووووو ! دستای من خیییییلی هم تمیزه !
_ عوضی !
صدامو بردم بالا _ فک کردی کی هستی تو ؟! من از کدوم جهنمی باید میدونستم این گرازه ( قرازه ؟ گراضه ؟ قراضه ؟ 0_0 ) مال توعه ؟!
این دفعه اون ناباورانه بهم خیره شد _ اینجا همه میدونن این گیتاره مال منه !! همهههه !
سرفه مصلحتی کردم _ اهم ... خب معلوم شد همه نمیدونستن !
_ بگو ببینم تازه ای اینجا ؟!
بازوهامو بغل کردم و ابروهامو بالا انداختم _ اره ! خو که چی ؟!
_ خو که چی ؟! شوخیت گرفته تو ؟! از این گستاخ ترم بلدی بشی ؟!
خندیدم _ من ؟ گستاخ ؟ برادر این من نبودم یهو اومدم تو و گیتارو وحشیانه گرفتم !
اخم کرد _ گیتار برای منه ! پس طبیعیه بخوام گیتارمو بگیرم ازت !
موهامو دادم پشت گوشم . این پسره بدجور رو نروم بود . واسه اینکه آرامشمو حفظ کنم تند تند تو دلم به خودم میگفتم که این گاو نر که جلوم وایساده ارزششو نداره -____- آروم باش .
بعد اینکه با اون تیشرت سفیدش گیتارشو تمیز کرد گذاشتش سر جای قبلیش .