توجههههه !!!!! این قسمت دارای صحنه های واضح +18 سال میباشد . پس خواهشا اگه خوشتون نمیاد نخونین !:/ و فقط همین یه قسمت این شکلیه . البته فعلا !
___________________________
قبل از اینکه پشیمون بشه، خودشو به لبای تهیونگ رسوند. تهیونگ ازین حرکت ناگهانی، شوکه شد. اما از اون احساس خوب، دل تو دلش نبود.دستاشو پشت سر کوکی گذاشت و شروع به بوسیدنش کرد. کوکی احساس میکرد رگاش میخوان منفجر شن. دیگه نمیتونست تحمل کنه .
موقعیتشو با تهیونگ عوض کرد و نشست روی تهیونگ. زبونشو روی دندونای نیشِ تیز تهیونگ کشید و حس کرد که زبونش خون افتاده. خونش توی دهن تهیونگ باعث شد کنترلشو از دست بده. چشماش سرخ شدن و احساس خنکی کرد.
لبای کوکی رو رها کرد و تیشرتشو از روی شونه هاش کنار زد. گاز محکمی از پوست سفید کوکی گرفت که باعث شد بدن کوکی جمع شه. ولی از خوردن اون خون منصرف شد. فقط روی زخمشو لیسید و خون روشو پاک کرد.
بجاش روی خط فک کوکی رو مکید و یه لاو مارک عمیق درست کرد. بعدش سمت گوشش رفت.
- شبه، ولی دارم گرم میشم؛ حسش میکنی؟
اینو زمزمه کرد و تیشرت خودشو دراورد. کوکی، لبشو گزید و روی بدن تهیونگ قفل کرد.
نوبت اون بود، گردن و سیبکِ گلوی تهیونگو حسابی بنفش کرد. ولی خب، زود رنگشون میرفت. زخمای اون لعنتی زود خوب میشد!
تهیونگ خندید و شروع به بوسیدن کوکی کرد. تیشرتشو از تنش در اورد و با یه حرکت سریع، اونو فرستاد زیر خودش.
چند لحظه بعد، درحال کندن شلوار کوکی بود.
- ازینکه منو بوسیدی پشیمونت میکنم!
تهیونگ گفت و دستشو سمت ع.ض.و کوکی برد. کوکی آهی کشید و کمربند تهیونگو باز کرد.
- همین الانشم پشیمونم.
اینو وقتی گفت که موفق شده بود شلوار سمج تهیونگو در بیاره. بدنش داغ داغ بود. اما تهیونگ، تقریبا داشت عرق میریخت.
دستی به بدن ورزیده ی کوکی کشید و لبشو گاز گرفت. دستشو روی شونه ی کوکی گذاشت و برش گردوند و روش خوابید.سرشو فرو کرد تو گردن کوکی. صورت کوکی روی بالشت بود و تهیونگ روی کمرش وول میزد. انگشتاشو لای انگشتای کوکی فرو برد و دستاشو اورد بالای سرش.
کوکی میتونست ع.ض.و سخت شده ی تهیونگو روی باسنش حس کنه. بالخره تهیونگ ع.ض.و.شو وارد کوکی کرد. کوکی از شدت درد، سرشو
فرو کرد تو بالشت و آه کشید. نمیخواست جین چیزی بشنوه.
نمیخواست تهیونگ وسط رابطه یهو غیبش بزنه.
( بقیه در نظر اول )