سلام:(تسلیت برای حادثه زلزله غرب کشور:(
سکانس اول ادامه قسمت قبلی
ووک مسئله زخم دست هه سوو را ید آوری می کنه....(هه سو ،ووک را ترک کرد پس ووک نمیزاره اون بره سمت کسی دیگه):((((((((((((((((((((
سکانس بعدی هم عاشقانه های زیبای هه سو وانگسو است (هییییییییییی)،وانگسو پیشنهاد عروسی را دوبره تکرار می کنه ول هه سو میگه کسی که زخم در بدنشه نمیتونه همسر شاه بشه....دیالوگهای این سکانس عالیه خصوصا آخرش که وانگسو در حالیکه اک می ریزه میگه حتی اگه رسما همسر من نشی تو تنها ملکه من خواهی بود (هیییییییییییی)
سکانس بعدی مراسم رسم ازدواج وانگسو با یون هوا است بعد مراسم هم یون هوا میگه از شر هه سو باید خلاص بشیم که وانگسو عصبانی میشه و میگه فقط رو ملکه بودن تمرکز کن و پاتو از گلیمت درازتر نکن
یعنی قشنگ چشمهای وانگسو با بیننده ها حرف مینی زمانی که با هه سو است عشق از چشمهایش می درخشه و زمانی که با یون هوا است فقط تنفر از چشمهایش می درخشه
شب ازدواج وانگسو هه سو تنهاتر از همیشه است:(((((((وانگسو میاد تا پشت در ولی داخل اتاق نمیشه....هه سو بیماره دلشکسته شده:(((((((((((((((
سکانس بعدی مرگ مادر وانگسو است که حتی اجازه نمیده جانگ مادرشو ببینه وانگسو میخواد مادرش برا خودش تنها باشه حتی لحظه مرگ.....دیالوگهای وانگسو عالیه /////ببین مادر کی پیشته؟حتی جانگ نور شمیتم نتونست کنارت باشه.....(یادتونه اون سکانسی که وانگسو سنگها را خراب کرد؟؟؟؟؟؟؟قبلش به مادرش چی گفت؟؟؟؟؟؟؟؟گفت امروزو به خاطر بسپار امروز تو منو دور انداختی ولی من از اینجا نمی رم و از حالا به بعد تو فقط چهره مرا خواهی دیدی....) و بعدشم مادر وانگسو در حسرت دیدار پسرش جانگ....از دنیا می ره(هییییییییی)
و در ادامه اولین دعوای وانگسو و هه سو شکل می گیره .....به خاطر خودخواه تو جونگ نتونست کنار مادرش باشه.....بالاخره هنگام مرگش به صورتم دست زد طی 25 سال گذشته..نتونستم مادرمو برای خودم داشته باشم اشتباه کردم لحظه مرگ باهاش بودم؟؟؟؟؟؟؟؟؟تو همیشه می گفتی منو درک می کنی........و میره................