در حال بارگذاری ویدیو ...

فن فیکشن Kill Or Kiss __ پارت 14

۲ نظر گزارش تخلف
bangtan pinky girl
bangtan pinky girl

ـ داره بیدار میشه .
+ بدو صداش کن بیاد .
تو آشپزخونه بودم و داشتم یه غذای مخصوص درس میکردم . یهو جیهوپ و وی دوییدن اومدن تو . گازو خاموش کردم و دنبالشون رفتم .
رفتم بالاسر جونگ کوک . بقیه ششتاشون هم کنارم داشتن نگاه میکردن .
آروم چشاشو باز کرد ـ م..من کجام ؟
نامجون ـ آوردیمت خونه مکنه . بیهوش شده بودی .
جونگ کوک بهم نگاه کرد و تکون خورد ـ پس تو اینجا چه غلطی میکنی ؟ اجازه نداری اینجا باشی . کی بهت همچین اجازه ای داده ؟
وی ـ ما دادیم . هممون اجازه دادیم .
دیدم داره سعی میکنه بلند شه واسه همین آروم هلش دادم ـ اگه تکون بخوری زخمت دوباره خون ریزی میکنه .
جونگ کوک اخم کرد ـ جوری رفتار نکن که انگار نگرانمی .
شوگا ـ مکنه ! این دختره همونیه که ..
دستمو بلند کردم تا چیزی نگه .
من ـ میشه برین سوپی که حاضر کردمو بیارین ؟ .. همه چیزش آمادس فقط یکم نمک بزنین .
هر6تاشون با سر تایید کردن و رفتن بیرون .
میتونم قسم بخورم اگه نگاه ها میتونستن آدم بکشن ٰ نگاه جونگ کوک تا حالا منو کشته بود .
جونگ کوک ـ با هیونگام چیکار کردی ؟! چرا همشون به حرفت گوش میدن ؟ شستشوی مغزیشون کردی ؟ قسم میخورم اگه کاریشون کرده باشی با همین دستام خفت میکنم !
چشامو باریک کردم ـ خدا معلولت آفریده یا انقد خون از دست دادی خل شدی ؟! -ـــــ-
از جوابت عصبی تر شد و سعی کرد بلند شه ولی از تخت افتاد پایین .
کمکش کردم دوباره بشینه رو تخت ـ کمتر تکون بخور . اگه دوباره خون ریزی کنی وضعیتت خیلی بد میشه .
جونگ کوک ـ بهت گفتم الکی تظاهر به نگرانی بکن ! میدونم دنبال چی هستی ! .. هه ! ... دوس داری خودتو بچسبونی بهمون و ازم انتقام بگیری . میدونم ازم متنفری . سعی نکن پنهونش کنی !
موهامو دادم عقب و پیشونیمو ماساژ دادم ـ ببین عمو ! .. میدونم شروع خوبی نداشتیم ولی دوستات بهت نیاز دارن .میدونی چرا اینجام ؟ بخاطر اینکه اونا ازم خواستن بیام . میخواستن جونتو نجات بدن .
جونگ کوک ـ من به نجات دادن نیاز ندارم .
ابروهامو دادم بالا ـ اوه جدی ؟ ... پس حتما اشتباه متوجه شدم اخه از اونجایی که یادمه از خونریزی زیادت بیهوش شدی .
جونگ کوک ـ خب که چی ؟
چشام گرد شد و تک خند زدم ـ خب که چی ؟!!؟
اوه خدایا این دیگه کی بود ؟! دم مرگ بود و حتی اونموقع هم قصد نداشت تشکر کنه !

نظرات (۲)

Loading...

توضیحات

فن فیکشن Kill Or Kiss __ پارت 14

۱۷ لایک
۲ نظر

ـ داره بیدار میشه .
+ بدو صداش کن بیاد .
تو آشپزخونه بودم و داشتم یه غذای مخصوص درس میکردم . یهو جیهوپ و وی دوییدن اومدن تو . گازو خاموش کردم و دنبالشون رفتم .
رفتم بالاسر جونگ کوک . بقیه ششتاشون هم کنارم داشتن نگاه میکردن .
آروم چشاشو باز کرد ـ م..من کجام ؟
نامجون ـ آوردیمت خونه مکنه . بیهوش شده بودی .
جونگ کوک بهم نگاه کرد و تکون خورد ـ پس تو اینجا چه غلطی میکنی ؟ اجازه نداری اینجا باشی . کی بهت همچین اجازه ای داده ؟
وی ـ ما دادیم . هممون اجازه دادیم .
دیدم داره سعی میکنه بلند شه واسه همین آروم هلش دادم ـ اگه تکون بخوری زخمت دوباره خون ریزی میکنه .
جونگ کوک اخم کرد ـ جوری رفتار نکن که انگار نگرانمی .
شوگا ـ مکنه ! این دختره همونیه که ..
دستمو بلند کردم تا چیزی نگه .
من ـ میشه برین سوپی که حاضر کردمو بیارین ؟ .. همه چیزش آمادس فقط یکم نمک بزنین .
هر6تاشون با سر تایید کردن و رفتن بیرون .
میتونم قسم بخورم اگه نگاه ها میتونستن آدم بکشن ٰ نگاه جونگ کوک تا حالا منو کشته بود .
جونگ کوک ـ با هیونگام چیکار کردی ؟! چرا همشون به حرفت گوش میدن ؟ شستشوی مغزیشون کردی ؟ قسم میخورم اگه کاریشون کرده باشی با همین دستام خفت میکنم !
چشامو باریک کردم ـ خدا معلولت آفریده یا انقد خون از دست دادی خل شدی ؟! -ـــــ-
از جوابت عصبی تر شد و سعی کرد بلند شه ولی از تخت افتاد پایین .
کمکش کردم دوباره بشینه رو تخت ـ کمتر تکون بخور . اگه دوباره خون ریزی کنی وضعیتت خیلی بد میشه .
جونگ کوک ـ بهت گفتم الکی تظاهر به نگرانی بکن ! میدونم دنبال چی هستی ! .. هه ! ... دوس داری خودتو بچسبونی بهمون و ازم انتقام بگیری . میدونم ازم متنفری . سعی نکن پنهونش کنی !
موهامو دادم عقب و پیشونیمو ماساژ دادم ـ ببین عمو ! .. میدونم شروع خوبی نداشتیم ولی دوستات بهت نیاز دارن .میدونی چرا اینجام ؟ بخاطر اینکه اونا ازم خواستن بیام . میخواستن جونتو نجات بدن .
جونگ کوک ـ من به نجات دادن نیاز ندارم .
ابروهامو دادم بالا ـ اوه جدی ؟ ... پس حتما اشتباه متوجه شدم اخه از اونجایی که یادمه از خونریزی زیادت بیهوش شدی .
جونگ کوک ـ خب که چی ؟
چشام گرد شد و تک خند زدم ـ خب که چی ؟!!؟
اوه خدایا این دیگه کی بود ؟! دم مرگ بود و حتی اونموقع هم قصد نداشت تشکر کنه !