در حال بارگذاری ویدیو ...

یه متن کاملا احساسی

۹ نظر
گزارش تخلف
ROSHANA
ROSHANA

پسره به مامانش میگه چرا با این قیافه ی ترسناکت اومدی مدرسه خودت میدونی که این قیافه ای که تو داری و یک چشم بودنت باعث میشه من جلوی دوستام خجالت بکشم !)))))))
مادره میگه:خوب غذا تو نبرده بودی آوردم که بدمش چون نمیخواستم گرسنه بمونی!O_O)))
.
.
.
..
.
.
.
..
چند سال بعد پسره تو یک شهر دیگه دانشگاه قبول شد همون جا کار پیدا کرد و همون جا ازدواج کرد و بچه دار شد>M_M))
خبر بچه دار شدن پسره به مادش میرسه مادرش به بسرش یک نامه میده میگه بیا تا عروس و نوه هامو ببینم اما پسره گوش نکردv_v!!)
چند سال بعد که مادره میمیره پسره خبر دار میشه میره مراسمش مادره واس پسره فقط یک یادداشت گذاشته بودش.یادداشت رو میخونه توش نوشته بود که:



(*پسر عزیزم سلام تو همیشه به من میگفتی نمیخوای جلوی یکی از دوستات پیشت باشم چون من باعث شرمندگیت میشمولی پسرم جریان ازین قراره که تو وقتی شش سالت بود بر اثر یک تصادف یک چشمتو از دست دادی منم اون موقعه فقط 26 سالم بود که تو اوج زیبایی بودم منم نمیخواستم پاره ی تنم بدون چشم باشه به همین دلیل یک چشمم رو دادم بهت تا مبادا با ناراحتی بقیه ی عمرت نگذره )
.
.
..
.
.
..
.
.
.
..
.
.
.
..
.
.
.
..
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
..
.
.
.
.
.
.
.
.
.

.
هر کی مامانشو دوس داره کپی کنه
کپی از : Antonio

نظرات (۹)

Loading...

توضیحات

یه متن کاملا احساسی

۱۷ لایک
۹ نظر

پسره به مامانش میگه چرا با این قیافه ی ترسناکت اومدی مدرسه خودت میدونی که این قیافه ای که تو داری و یک چشم بودنت باعث میشه من جلوی دوستام خجالت بکشم !)))))))
مادره میگه:خوب غذا تو نبرده بودی آوردم که بدمش چون نمیخواستم گرسنه بمونی!O_O)))
.
.
.
..
.
.
.
..
چند سال بعد پسره تو یک شهر دیگه دانشگاه قبول شد همون جا کار پیدا کرد و همون جا ازدواج کرد و بچه دار شد>M_M))
خبر بچه دار شدن پسره به مادش میرسه مادرش به بسرش یک نامه میده میگه بیا تا عروس و نوه هامو ببینم اما پسره گوش نکردv_v!!)
چند سال بعد که مادره میمیره پسره خبر دار میشه میره مراسمش مادره واس پسره فقط یک یادداشت گذاشته بودش.یادداشت رو میخونه توش نوشته بود که:



(*پسر عزیزم سلام تو همیشه به من میگفتی نمیخوای جلوی یکی از دوستات پیشت باشم چون من باعث شرمندگیت میشمولی پسرم جریان ازین قراره که تو وقتی شش سالت بود بر اثر یک تصادف یک چشمتو از دست دادی منم اون موقعه فقط 26 سالم بود که تو اوج زیبایی بودم منم نمیخواستم پاره ی تنم بدون چشم باشه به همین دلیل یک چشمم رو دادم بهت تا مبادا با ناراحتی بقیه ی عمرت نگذره )
.
.
..
.
.
..
.
.
.
..
.
.
.
..
.
.
.
..
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
..
.
.
.
.
.
.
.
.
.

.
هر کی مامانشو دوس داره کپی کنه
کپی از : Antonio