در حال بارگذاری ویدیو ...

عشق گمشده قسمت 13 ( به علت مشکل توی پارتها دوباره گزاشته شد)

۳ نظر
گزارش تخلف
Suho(لیدرصحبت میکنه)
Suho(لیدرصحبت میکنه)

قسمت 13
تا رسیدن به خوابگاه هیچ کدومشون حرفی نزدن.نگرانی از چهرهای خسته شون میبارید.رسیدیم خوابگاهشون ازشون خداحافظی کردم.وقتی توی ماشین نشستم دیدم یه کاغذ توی ماشینه._این شماره منه. شاید لازمت بشه.کسی که دست بند و پیدا کرد.
_ اقای پارک؟؟
_بله خانوم .
میشه خودم رانندگی کنم؟میشه ؟؟؟
_ نه خانوم نمیشه.
_ اخه چرا؟ من که گواهینامه بین الملل دارم
_اقای کیم اجازه نمیدن.
دلیلش و درک کردم و حرف نزدم.
.....خوابگاه اکسو.....
چانی اول از همه وارد خوابگاه شد
چانیول: چن سوهو چیشده؟
چن: اومدین؟ نمیدونم نگرانشم هیونگ گفت منتظر باشیم تا بیاد و بگه چیشده.
بکهیون: سلام سوهو هیونگ چیشده؟
چانیول: باید صبر کنیم تا هیونگ بیاد.
دی او اومد تو تا خواست حرفی بزنه چن گفت: باید وایسیم تا هیونگ بیاد
دی او: لی هیونگ کوش؟
چن: ها.. اها داره تلفنی صحبت میکنه.چه طور؟
بکهیون: با کی؟؟؟
چن: فک کنم شنیدم که میگفت سانی
چانیول: سانی؟؟؟ نکنه دوس دخترشه؟
دی او: وسایلشو جا گذاشته بود.
چن: من از کجا بدونم.اما اینجور که لی قربون صدقش میره و بهش زنگ میزنه فک کنم قرار میزارن.
لی همین طور که صحبت میکرد اومد پیش بقیه ....
سانی سفارش نمیکنم بیکار شدی بهم پیام بده.تنهایی جایی نرو .مراقب خودت باش ..( یه بند سفارش میکرد)
بکهیون: هیونگ هیونگ
لی :چیه؟
بکهیون: بهش بگو شبها قبل خواب مسواک بزنه
لی: شبها قبل خواب مسواک بزن
همه یهویی زدن زیر خنده
لی: چیه؟ سانی تو چرا میخندی؟
چانیول: هیچی هیونگ ادامه بده ادامه بده
لی رفت تو اتاق
دی او: عاشق شد رفت
چن: چه جورم !!
چانیول: سانیم دختر خوبیه ها.نزدیکه .خوشگلم هست .فقط دو سالی از لی هیونگ بزرگتره
بکهیون: خوشگله؟؟؟؟
چانیول: اااا...خوب به خوشگلی دارا که نیست ولی بد نیس البته هیشکی خوشگلی تو رو نداره
دی او: برید وسایلتونو بزارید تو اتاق.باید به سلیقه هیونگ احترام بزاریم.
چانبک: بعله مامان
دی او: نمک نریزید کلی کار داریم
در باز شد و شیومین اومد تو لیم تلفنش تموم شده بود همه دور بزرگترین هیونگشون جمع شدن تا ببینن چه اتفاقی برای لیدرشون افتاده

نظرات (۳)

Loading...

توضیحات

عشق گمشده قسمت 13 ( به علت مشکل توی پارتها دوباره گزاشته شد)

۹ لایک
۳ نظر

قسمت 13
تا رسیدن به خوابگاه هیچ کدومشون حرفی نزدن.نگرانی از چهرهای خسته شون میبارید.رسیدیم خوابگاهشون ازشون خداحافظی کردم.وقتی توی ماشین نشستم دیدم یه کاغذ توی ماشینه._این شماره منه. شاید لازمت بشه.کسی که دست بند و پیدا کرد.
_ اقای پارک؟؟
_بله خانوم .
میشه خودم رانندگی کنم؟میشه ؟؟؟
_ نه خانوم نمیشه.
_ اخه چرا؟ من که گواهینامه بین الملل دارم
_اقای کیم اجازه نمیدن.
دلیلش و درک کردم و حرف نزدم.
.....خوابگاه اکسو.....
چانی اول از همه وارد خوابگاه شد
چانیول: چن سوهو چیشده؟
چن: اومدین؟ نمیدونم نگرانشم هیونگ گفت منتظر باشیم تا بیاد و بگه چیشده.
بکهیون: سلام سوهو هیونگ چیشده؟
چانیول: باید صبر کنیم تا هیونگ بیاد.
دی او اومد تو تا خواست حرفی بزنه چن گفت: باید وایسیم تا هیونگ بیاد
دی او: لی هیونگ کوش؟
چن: ها.. اها داره تلفنی صحبت میکنه.چه طور؟
بکهیون: با کی؟؟؟
چن: فک کنم شنیدم که میگفت سانی
چانیول: سانی؟؟؟ نکنه دوس دخترشه؟
دی او: وسایلشو جا گذاشته بود.
چن: من از کجا بدونم.اما اینجور که لی قربون صدقش میره و بهش زنگ میزنه فک کنم قرار میزارن.
لی همین طور که صحبت میکرد اومد پیش بقیه ....
سانی سفارش نمیکنم بیکار شدی بهم پیام بده.تنهایی جایی نرو .مراقب خودت باش ..( یه بند سفارش میکرد)
بکهیون: هیونگ هیونگ
لی :چیه؟
بکهیون: بهش بگو شبها قبل خواب مسواک بزنه
لی: شبها قبل خواب مسواک بزن
همه یهویی زدن زیر خنده
لی: چیه؟ سانی تو چرا میخندی؟
چانیول: هیچی هیونگ ادامه بده ادامه بده
لی رفت تو اتاق
دی او: عاشق شد رفت
چن: چه جورم !!
چانیول: سانیم دختر خوبیه ها.نزدیکه .خوشگلم هست .فقط دو سالی از لی هیونگ بزرگتره
بکهیون: خوشگله؟؟؟؟
چانیول: اااا...خوب به خوشگلی دارا که نیست ولی بد نیس البته هیشکی خوشگلی تو رو نداره
دی او: برید وسایلتونو بزارید تو اتاق.باید به سلیقه هیونگ احترام بزاریم.
چانبک: بعله مامان
دی او: نمک نریزید کلی کار داریم
در باز شد و شیومین اومد تو لیم تلفنش تموم شده بود همه دور بزرگترین هیونگشون جمع شدن تا ببینن چه اتفاقی برای لیدرشون افتاده