در حال بارگذاری ویدیو ...

به دنبال سرنوشت فصل دو قسمت 73

۰ نظر
گزارش تخلف
Carla tsukinami   D.L.L* *
Carla tsukinami D.L.L* *

ریکو:اخیش.رفت
میسا:این بود؟
ریکو:اره...
میسا:اینکه دختر خوبی به نظر میومد
ریکو:دیدی عوضی چجوری داشت با دوست پسرش پز میداد؟
میسا:خو تو هم میتونی پز بدی...
ریکو:مگه چلاقم؟بعدشم هنوز به اون درجه از بدبختی نرسیدم..تازه این دختره از لایتو هم عوضی تره
شینا:اینکه خیلی معصوم بود
ریکو:فک کردی.وای.میسا این دختره منو مجبور میکنه برقصم منم که بلد نیستم. چه گلی به سرم بگیرم؟ابروم میره
میسا:ای بابا.اینایی که دارن میرقصن رو نگاه کن.تظاهر
ریکو:باشه
یه ذره میگذره و همه میرن وسط و بازم فقط ریکو و شینا و دایانا میمونن
شینا:همه رو رد کردم فقط خودم موندم
ریکو:از بین همه اینایی که درخواست دادن بهت با یکی میرفتی دیگه..
شینا:نه بابا از این عوضیا بودن همشون..
ریکو سرشو برمیگردونه و دوباره مثل دفعه قبل میبینه دستی جلوش دراز شده
ریکو:اگه مجبور نبودم نمیرفتم وسط ولی اگه نرم ابروم میره.بعد از مهمونی مخترع رقص دو نفره رو ترور میکنم....
و دستشو میزاره توی دست شو و میرن وسط.شینا در حالی به جمعیت نگاه میکرد:خخخ اینا تهش یه چیزیشون میشه ها....مگه مجبورن برن وسط؟
دقایقی بعد:
ریکو در حال رقص:شینا و سوبارو رو نمیبینم.اونجا ننشسته بودن مگه؟
شو:تاریخ خودش رو تکرار میکنه...
ریکو:نگو که....خخخخ.این سوبارو موقع مهمونیا کلا عوض میشه ها
شو:تو هم همینی خوب....
ریکو:که من اخلاقم گنده.نه؟
شو:یجورایی..
ریکو:باشه....پدرتو در میارم
شو:غلط کردم اقا غلط کردم
ریکو:خخخ فاتحه ات رو بخون
اون طرف جمع:
شینا در حال رقص:هی.تو سرت به جایی نخورده؟؟؟
سوبارو:چطور مگه؟
شینا:هیچی-_-
ذهن شینا:من مطمئنم چیزی زده....
سوبارو:منظورت چی بود؟؟؟
شینا:هیچی...فوضول نباش
سوبارو:دهه بگو دیگه
شینا:خوب تو با اون اخلاق گندت چرا توی مهمونیا خوب میشی؟؟

نظرات

نماد کانال
نظری برای نمایش وجود ندارد.

توضیحات

به دنبال سرنوشت فصل دو قسمت 73

۳ لایک
۰ نظر

ریکو:اخیش.رفت
میسا:این بود؟
ریکو:اره...
میسا:اینکه دختر خوبی به نظر میومد
ریکو:دیدی عوضی چجوری داشت با دوست پسرش پز میداد؟
میسا:خو تو هم میتونی پز بدی...
ریکو:مگه چلاقم؟بعدشم هنوز به اون درجه از بدبختی نرسیدم..تازه این دختره از لایتو هم عوضی تره
شینا:اینکه خیلی معصوم بود
ریکو:فک کردی.وای.میسا این دختره منو مجبور میکنه برقصم منم که بلد نیستم. چه گلی به سرم بگیرم؟ابروم میره
میسا:ای بابا.اینایی که دارن میرقصن رو نگاه کن.تظاهر
ریکو:باشه
یه ذره میگذره و همه میرن وسط و بازم فقط ریکو و شینا و دایانا میمونن
شینا:همه رو رد کردم فقط خودم موندم
ریکو:از بین همه اینایی که درخواست دادن بهت با یکی میرفتی دیگه..
شینا:نه بابا از این عوضیا بودن همشون..
ریکو سرشو برمیگردونه و دوباره مثل دفعه قبل میبینه دستی جلوش دراز شده
ریکو:اگه مجبور نبودم نمیرفتم وسط ولی اگه نرم ابروم میره.بعد از مهمونی مخترع رقص دو نفره رو ترور میکنم....
و دستشو میزاره توی دست شو و میرن وسط.شینا در حالی به جمعیت نگاه میکرد:خخخ اینا تهش یه چیزیشون میشه ها....مگه مجبورن برن وسط؟
دقایقی بعد:
ریکو در حال رقص:شینا و سوبارو رو نمیبینم.اونجا ننشسته بودن مگه؟
شو:تاریخ خودش رو تکرار میکنه...
ریکو:نگو که....خخخخ.این سوبارو موقع مهمونیا کلا عوض میشه ها
شو:تو هم همینی خوب....
ریکو:که من اخلاقم گنده.نه؟
شو:یجورایی..
ریکو:باشه....پدرتو در میارم
شو:غلط کردم اقا غلط کردم
ریکو:خخخ فاتحه ات رو بخون
اون طرف جمع:
شینا در حال رقص:هی.تو سرت به جایی نخورده؟؟؟
سوبارو:چطور مگه؟
شینا:هیچی-_-
ذهن شینا:من مطمئنم چیزی زده....
سوبارو:منظورت چی بود؟؟؟
شینا:هیچی...فوضول نباش
سوبارو:دهه بگو دیگه
شینا:خوب تو با اون اخلاق گندت چرا توی مهمونیا خوب میشی؟؟