آوایی مرغابی ها را خبر کرد.....(توضیحات)
آوایی مرغابی ها را خبر کرد
که وقت رفتن است.
هر چند خوشه های گندم طلایی بودند ،
چیزی نجوا کرد"برف".
برگها هنوز سبز و باطراوت بودند،
میوه های رسیده زیر نور خورشید می درخشیدند،
اما زیر آن پر های گرم،
چیزی هشدار می داد"سوز و سرما".
عطر و بوی باغ های سیب،
بوی کهربا را در فضا می پراکند.
اما پرهای سینه ی تک تک مرغابی های وحشی، با به خاطر آوردن
سوز و سرما تیر می کشید.
آوایی مرغابی های وحشی را خبر کرد که وقت رفتن است.
پرتو خورشید تابستانی در نوک بالهایشان و سوز و سرمای
در فریادشان.
شاعر:راشل فیلد
نظرات