در حال بارگذاری ویدیو ...

فن فیکشن نیلوینک پارت هفتم درخواستی

۰ نظر گزارش تخلف
Nazz_bano
Nazz_bano

ولی جیهون غقط تونست یه لبخند تحویلش بده و بگه خوشحالم که بالاخره اومدی و دوباره بیهوش شد
دنیل نمیتونست جلوی خودشو واسه گریه کردن بگیره بیرون هم همه بود و بادیگاردا و پلیس سعی داشتن این وضعیت و درست کنن
کمپانی ها گفته بودن دنیل باید اونجا رو ترک‌کنه ولی دنیل قید همه چی و زده بود و گفته بود تا جیهون پا نشه اون از اونجاتکون نمیخوره و هیچی واسش مهم نیست:(جیهون بالاخره بعد از چهار روز بیهوشی و ضعف تونست سرپا شه
و باز هم جدایی:(تصمیم گرفتن لااقل تا خوابگاهاشون با یه ماشین برن تا بتونن حتی شده واسه یکی دو ساعت بیشتر با هم باشن دنیل لباسای جیهون و تنش کرد و تماتم این مدت جیهون با یه لبخند پر از غم بهش خیره بود
وقتی میخواستن وارد ماشین بشن و برن وسط اون همه صدا و سوالای خبر نگارا یه سوال باعث شد دنیل سر جاش بایسته

نظرات

نماد کانال
نظری برای نمایش وجود ندارد.

توضیحات

فن فیکشن نیلوینک پارت هفتم درخواستی

۸ لایک
۰ نظر

ولی جیهون غقط تونست یه لبخند تحویلش بده و بگه خوشحالم که بالاخره اومدی و دوباره بیهوش شد
دنیل نمیتونست جلوی خودشو واسه گریه کردن بگیره بیرون هم همه بود و بادیگاردا و پلیس سعی داشتن این وضعیت و درست کنن
کمپانی ها گفته بودن دنیل باید اونجا رو ترک‌کنه ولی دنیل قید همه چی و زده بود و گفته بود تا جیهون پا نشه اون از اونجاتکون نمیخوره و هیچی واسش مهم نیست:(جیهون بالاخره بعد از چهار روز بیهوشی و ضعف تونست سرپا شه
و باز هم جدایی:(تصمیم گرفتن لااقل تا خوابگاهاشون با یه ماشین برن تا بتونن حتی شده واسه یکی دو ساعت بیشتر با هم باشن دنیل لباسای جیهون و تنش کرد و تماتم این مدت جیهون با یه لبخند پر از غم بهش خیره بود
وقتی میخواستن وارد ماشین بشن و برن وسط اون همه صدا و سوالای خبر نگارا یه سوال باعث شد دنیل سر جاش بایسته