در حال بارگذاری ویدیو ...

ویرانی : شعرو خوانش صنم نافع

سید مجتبی محمدی
سید مجتبی محمدی

ویرانی

دنیا بدونِ تو برایم مثلِ زندان بود
خورشید می تابید و در قلبم زمستان بود

هرقسمتم در خانه ای از شعر می زایید
هر تکّه ام در چنگِ گرگانِ بیابان بود

ما در جهان هاىِ موازی زندگی کردیم
مانندِ من در ماجراهایت فراوان بود

هرکس تو را مانندِ من با بغض می بوسید
از هرگناهى در خیانت ها پشیمان بود

هرکس نشانی از تو با خود داشت می آمد
بر منطقِ تنهاییِ من خطّ بطلان بود

رنجی که ذرات مرا در عمق خود جا داد
غمگین ترین افسانه ی مرموز دوران بود

هر بار پشتِ پنجره از دور می دیدی،
دیوانه ای بی چتر در آغوش باران بود


#صنم_نافع

نظرات

نماد کانال
نظری برای نمایش وجود ندارد.

توضیحات

ویرانی : شعرو خوانش صنم نافع

۰ لایک
۰ نظر

ویرانی

دنیا بدونِ تو برایم مثلِ زندان بود
خورشید می تابید و در قلبم زمستان بود

هرقسمتم در خانه ای از شعر می زایید
هر تکّه ام در چنگِ گرگانِ بیابان بود

ما در جهان هاىِ موازی زندگی کردیم
مانندِ من در ماجراهایت فراوان بود

هرکس تو را مانندِ من با بغض می بوسید
از هرگناهى در خیانت ها پشیمان بود

هرکس نشانی از تو با خود داشت می آمد
بر منطقِ تنهاییِ من خطّ بطلان بود

رنجی که ذرات مرا در عمق خود جا داد
غمگین ترین افسانه ی مرموز دوران بود

هر بار پشتِ پنجره از دور می دیدی،
دیوانه ای بی چتر در آغوش باران بود


#صنم_نافع

موسیقی و هنر