در حال بارگذاری ویدیو ...

من معمولی نبودم 87

۷ نظر
گزارش تخلف
A
A

دویدم سمت اتاق ناربلا...در رو باز کردم و رفتم تو...صحنه ی خیلی وحشتناکی بود...کلی خون بالا اورده بود و داشت پتو رو گاز میزد..صدای جیغش کل خونه رو برداشته بود...سریع از اتاقش رفتم بیرون و دویدم سمت اتاق انتونی زود درشو باز کردم و داد زدم انتونی......رو تختش خواب بود...جیغ زدم و گفتم انتونیییی پاشوو...چشاشو باز کردو گف:چتهه؟چرا جیغ جیغ می کنی؟
-نار...نار..بلا...ناربلاا
+خب ناربلا چی؟!
دستشو گرفتم و کشیدمش سمت در و گفتم:صدای جیغشو نمی شنوی؟
+صدای اونه؟
-صدای کیه پ؟ها؟!
انتونی سریع درو باز کردو رفت سمت اتاق ناربلا....
-برو بیرون انا...
+نمی خوامم
چشماش مشکی شد گفت:برو بیرونننن
-نمی رم....
یقه لباسمو گرفت و منو با ی دستش بلند کرد بعدم داد زد:گفتم برو بیرونننننن.... از اتاق پرتم کرد بیرون...سرم خورد ب دیوار و  بیهوش شدم....بیهوش بودم ولی روحمو حس میکردم...سعی کردم روحمو از بدنم جدا کنم و موفق شدم...
از دیوار رد شدم و رفتم توی اتاق...

نظرات (۷)

Loading...

توضیحات

من معمولی نبودم 87

۱۱ لایک
۷ نظر

دویدم سمت اتاق ناربلا...در رو باز کردم و رفتم تو...صحنه ی خیلی وحشتناکی بود...کلی خون بالا اورده بود و داشت پتو رو گاز میزد..صدای جیغش کل خونه رو برداشته بود...سریع از اتاقش رفتم بیرون و دویدم سمت اتاق انتونی زود درشو باز کردم و داد زدم انتونی......رو تختش خواب بود...جیغ زدم و گفتم انتونیییی پاشوو...چشاشو باز کردو گف:چتهه؟چرا جیغ جیغ می کنی؟
-نار...نار..بلا...ناربلاا
+خب ناربلا چی؟!
دستشو گرفتم و کشیدمش سمت در و گفتم:صدای جیغشو نمی شنوی؟
+صدای اونه؟
-صدای کیه پ؟ها؟!
انتونی سریع درو باز کردو رفت سمت اتاق ناربلا....
-برو بیرون انا...
+نمی خوامم
چشماش مشکی شد گفت:برو بیرونننن
-نمی رم....
یقه لباسمو گرفت و منو با ی دستش بلند کرد بعدم داد زد:گفتم برو بیرونننننن.... از اتاق پرتم کرد بیرون...سرم خورد ب دیوار و  بیهوش شدم....بیهوش بودم ولی روحمو حس میکردم...سعی کردم روحمو از بدنم جدا کنم و موفق شدم...
از دیوار رد شدم و رفتم توی اتاق...