در حال بارگذاری ویدیو ...

نقد و بررسی سریال کره ای عاشقان ماه (سکانسهای منتخب قسمت هفدهم)

۱۷ نظر
گزارش تخلف
رهنما
رهنما

سکانس اول : بیماری پادشاه فعلی وانگ یو وخیم تره و وانگسو میخواد شورش کنه و بشه پادشاه
این سکانسها را جونگ هیون خوب بازی کرد خصوصا فیزیک چهرش عالی بود برا نوع خاص چشمهایش بیننده واقعا فکر می کرد بیماره...ادامه هم که مادرش میگه سلطنتو بده جوونگ و تازه یو هم می فهمه مادرش اصلا برای منافع خودش همواره کار می کرده براش فرزندهایش مهم نبودن و مادرشو از خودش دور می کنه در انتها زمانیکه میخواست وارث تاج و تخت را بنویسه لحظات پایانی عمرش بود و به سمت هه سو میاد (شاید اون بتونه به جاش بنویسه میخواست بگه ولیکن فوت کرد) وانگسو م میاد وصتو پاره میکه حالا خودش شد پادشاه
شب هنگام هه سو میاد اتاق پادشاه ولی داره کابوس تنهایی می بینه :(((((((((((((((((((((((((
سکانسهای عاشقانه زیبایی است:) نقد خاصی این سکانس نداره فقط لحظات عاشقانه های سریاله :((((((((((((
در ادامه هه سو کنجکاوه ببینه وصیت چی بود میگه خالی بود :( و دوباره درد و دلش شروع میشه :(((((((((((((سکانس تلخی بود خصوصا دیالوگهاش حتی مترجم های سریال هم دیگه وارد احساسات عمیق شدن طوری که در این سکانس مترجم فارسی نوشته : اوپا دیگه نگو....پ.ن رهنما:وانگسو عزیزم بسه دیگه ادامه نده غمهاتو:(((((( دیالوگ برتر: پارک سو کیونگ ولم کرد...بک آه هم منو به چشم پادشاه می بینه نه برادر....از دید جی مونگم من یه آدم خونخواه و انتقامجو برای مرگ برادران بزرگش هستم.....جونگ هم منو به چشم قاتل داداشهای دیگش می بینه ...حتی مادرم منو به چشم یک دزد می بینه...تو راست می گفتی تاج و تخت منو می ترسونه و تنهام می کنه
ادامه توضیحات بخش نظرات

نظرات (۱۷)

Loading...

توضیحات

نقد و بررسی سریال کره ای عاشقان ماه (سکانسهای منتخب قسمت هفدهم)

۱۱ لایک
۱۷ نظر

سکانس اول : بیماری پادشاه فعلی وانگ یو وخیم تره و وانگسو میخواد شورش کنه و بشه پادشاه
این سکانسها را جونگ هیون خوب بازی کرد خصوصا فیزیک چهرش عالی بود برا نوع خاص چشمهایش بیننده واقعا فکر می کرد بیماره...ادامه هم که مادرش میگه سلطنتو بده جوونگ و تازه یو هم می فهمه مادرش اصلا برای منافع خودش همواره کار می کرده براش فرزندهایش مهم نبودن و مادرشو از خودش دور می کنه در انتها زمانیکه میخواست وارث تاج و تخت را بنویسه لحظات پایانی عمرش بود و به سمت هه سو میاد (شاید اون بتونه به جاش بنویسه میخواست بگه ولیکن فوت کرد) وانگسو م میاد وصتو پاره میکه حالا خودش شد پادشاه
شب هنگام هه سو میاد اتاق پادشاه ولی داره کابوس تنهایی می بینه :(((((((((((((((((((((((((
سکانسهای عاشقانه زیبایی است:) نقد خاصی این سکانس نداره فقط لحظات عاشقانه های سریاله :((((((((((((
در ادامه هه سو کنجکاوه ببینه وصیت چی بود میگه خالی بود :( و دوباره درد و دلش شروع میشه :(((((((((((((سکانس تلخی بود خصوصا دیالوگهاش حتی مترجم های سریال هم دیگه وارد احساسات عمیق شدن طوری که در این سکانس مترجم فارسی نوشته : اوپا دیگه نگو....پ.ن رهنما:وانگسو عزیزم بسه دیگه ادامه نده غمهاتو:(((((( دیالوگ برتر: پارک سو کیونگ ولم کرد...بک آه هم منو به چشم پادشاه می بینه نه برادر....از دید جی مونگم من یه آدم خونخواه و انتقامجو برای مرگ برادران بزرگش هستم.....جونگ هم منو به چشم قاتل داداشهای دیگش می بینه ...حتی مادرم منو به چشم یک دزد می بینه...تو راست می گفتی تاج و تخت منو می ترسونه و تنهام می کنه
ادامه توضیحات بخش نظرات