در حال بارگذاری ویدیو ...

فیک کوتاه 10 December _ پارت 5 _ تقدیمی _ Wannaone _ nielwink

۱۴ نظر گزارش تخلف
bangtan pinky girl
bangtan pinky girl

دِه وی ــ جیهون هیونگ ، بس کــــن . داره گریه میکنــــــــه .
خب راستش 0ـ0 فک کنم عاشق یه شیطان شدم . چرا ؟ بزارین بگم چرا ...
امروز تصمیم گرفتم دلمو بزنم به دریا و از جیهون بخوام باهام قرار بزاره . همینکارم کردم . اما جیهون در جوابم گفت ــ‌ اگه 101 تا پیاز پوست کنی ، قبول میکنم .
احمقانه بــــود 0ـ0 !! کدوم عقل کلی 101 تا پیاز میکنه ؟؟!!
کــــی ؟!
معلومه من -ـــــــ-
لعنتی
از ووجین و گوان لین خواستم برام پیاز بخرن بیارن . تودومین پیاز بودم اما از چشام آبشار راه افتاده بود . هنوز 99 تا موندههههه !!!!
به چهارمی که رسیدم دیگه کمنترل اشکام دست خودم نبود . مطمعن بودم الان چشام قرمز شده ولی تصمیمم قطعی بود واسه این کار . من میتونم !
تو پیاز هشتم ، بازوهامم درد میکرد . به زور پیازو تو دستم نگه داشته بودم .تنها عاملی که مصمم ترم میکرد فکر به این بود که قراره یه جواب خوب از جیهون بشنوم .
وقتی داشتم پیاز دهم رو پوست میکردم ، پیاز تو دستم سر خورد . چاقویی که تو دستم بود به انگشتم خورد و خون اومد .
کسایی که تو طول این مدت در حال نگاه کردن بهش بودن ، هول کردن . اولین آدمی که نزدیک اومد جیهون بود .
جیهون ــ هیونگ ! مواظب باششش .
اصلا در نداشت اما واسه یه زخم کوچیک ، خونی که میومد زیاد بود . جیهون هول کرده بود و پشت سرهم عذرخواهی میکرد . انگشتمو گرفت زیر آب سرد .
جیهون ــ ببخشید هیونگ . خیلی احمق بودم که همچین چیزی خواستم .نباید قبول میکردی .
دستای لرزونشو گرفتم ــ جیهون نیاز نیست عذرخواهی کنی . و تو هم مجبور نیستی بخاطر ترحم یا از سر اجبار بهم جواب بدی . میتونی قبول نکنی . باهام رک باش . درکت میکنم .
جیهون سرشو تکون داد ــ نه هیونگ . من دوست دارم . خیلی دوست دارم دنیل هیونگ . فقط .. فقط نمیدونستم مستقیم بهت بگم . فقط ... از این میترسیدم بفهمی چقدر عاشقت شدم .
شوکه به قیافه ی جیهون خیره شدم . جیهون هم منو دوس داره !! همون قدری که من دوسش دارم ! خواستم چیزی بگم که ..
سونگوو ــ آهای شما دو تا 0ــ0 وایسیم . اگه قراره همو ببوسین ، از الان بگین که ما پشتمونو سمتتون برگردونیم تا نبینیمتون .
با پوزخند نگاش کردم که بترسه ــ سه ثانیه وقت دارین . یک .... دو ...
زود همشون برگشتن سمت دوار .
سونگوون ــ باورم نمیشـــــــــه !
وقتی مطمعن شدم همه پشتشون سمت ماس ( البته برا من فرق نداشت ) سمت جیهون برگشتم .
سه ....

نظرات (۱۴)

Loading...

توضیحات

فیک کوتاه 10 December _ پارت 5 _ تقدیمی _ Wannaone _ nielwink

۱۵ لایک
۱۴ نظر

دِه وی ــ جیهون هیونگ ، بس کــــن . داره گریه میکنــــــــه .
خب راستش 0ـ0 فک کنم عاشق یه شیطان شدم . چرا ؟ بزارین بگم چرا ...
امروز تصمیم گرفتم دلمو بزنم به دریا و از جیهون بخوام باهام قرار بزاره . همینکارم کردم . اما جیهون در جوابم گفت ــ‌ اگه 101 تا پیاز پوست کنی ، قبول میکنم .
احمقانه بــــود 0ـ0 !! کدوم عقل کلی 101 تا پیاز میکنه ؟؟!!
کــــی ؟!
معلومه من -ـــــــ-
لعنتی
از ووجین و گوان لین خواستم برام پیاز بخرن بیارن . تودومین پیاز بودم اما از چشام آبشار راه افتاده بود . هنوز 99 تا موندههههه !!!!
به چهارمی که رسیدم دیگه کمنترل اشکام دست خودم نبود . مطمعن بودم الان چشام قرمز شده ولی تصمیمم قطعی بود واسه این کار . من میتونم !
تو پیاز هشتم ، بازوهامم درد میکرد . به زور پیازو تو دستم نگه داشته بودم .تنها عاملی که مصمم ترم میکرد فکر به این بود که قراره یه جواب خوب از جیهون بشنوم .
وقتی داشتم پیاز دهم رو پوست میکردم ، پیاز تو دستم سر خورد . چاقویی که تو دستم بود به انگشتم خورد و خون اومد .
کسایی که تو طول این مدت در حال نگاه کردن بهش بودن ، هول کردن . اولین آدمی که نزدیک اومد جیهون بود .
جیهون ــ هیونگ ! مواظب باششش .
اصلا در نداشت اما واسه یه زخم کوچیک ، خونی که میومد زیاد بود . جیهون هول کرده بود و پشت سرهم عذرخواهی میکرد . انگشتمو گرفت زیر آب سرد .
جیهون ــ ببخشید هیونگ . خیلی احمق بودم که همچین چیزی خواستم .نباید قبول میکردی .
دستای لرزونشو گرفتم ــ جیهون نیاز نیست عذرخواهی کنی . و تو هم مجبور نیستی بخاطر ترحم یا از سر اجبار بهم جواب بدی . میتونی قبول نکنی . باهام رک باش . درکت میکنم .
جیهون سرشو تکون داد ــ نه هیونگ . من دوست دارم . خیلی دوست دارم دنیل هیونگ . فقط .. فقط نمیدونستم مستقیم بهت بگم . فقط ... از این میترسیدم بفهمی چقدر عاشقت شدم .
شوکه به قیافه ی جیهون خیره شدم . جیهون هم منو دوس داره !! همون قدری که من دوسش دارم ! خواستم چیزی بگم که ..
سونگوو ــ آهای شما دو تا 0ــ0 وایسیم . اگه قراره همو ببوسین ، از الان بگین که ما پشتمونو سمتتون برگردونیم تا نبینیمتون .
با پوزخند نگاش کردم که بترسه ــ سه ثانیه وقت دارین . یک .... دو ...
زود همشون برگشتن سمت دوار .
سونگوون ــ باورم نمیشـــــــــه !
وقتی مطمعن شدم همه پشتشون سمت ماس ( البته برا من فرق نداشت ) سمت جیهون برگشتم .
سه ....