در حال بارگذاری ویدیو ...

نقد و بررسی سریال کره ای عاشقان ماه (سکانسهای منتخب قسمت سیزدهم)

۱۳ نظر
گزارش تخلف
رهنما
رهنما

این قسمت زیاد نقد و بررسی نداره فقط توضیحات سکاسها را میدم اونم خلاصه وار
سکانس اول از قسمت قبل مانع می شه بک آه و بهش میگه برو همزمان پادشاه بیهوش میشه
سکانس بعدی مرگ پادشاهه که لحظه مرگ (بانو اوه را می بینه) و موقع مرگ اسم اونو می بره (یادتونه موقع مرگ بانو اوه گفت اگر حتی یک نفرم منو یادش بمونه برام کافیه=حالا پادشاه موقع مرگ فقط عشقشو می بینه)
سکانس بعدی هه سو میفهمه وانگ یو میخواد شورش کنه میاد به وانگسو میگه پادشاه فوت کرده و احتمال شورشه باید ولیعهدو پیدا کنم
سکانس بعدی وانگسو میاد جناه پدرشو می بینه و یاد قدیم که براش ماسک می آورده (پادشاه وانگسو را دوس داشت) بعدم که روی جسدو می پوشونه
سکانس بعدی دیگه شورش وانگ یو است که ناکام می مونه (ان سکانس قوی بود به لحاظ بازیگری اول با وانگ یو هستن بعدا میفهمه کلک زدن فیزیک چهره وانگ یو شاهزاده سوم عالی بود
سکانس بعدی یک سکانس کوتاهه که هه سو در روبه رویی با ووک خودشو عقب میکشه و میگه دیگه حسی بهت ندارم میگه به خاطر سو است میگه اصلا احساسات منو باور داشتی (پ.ن رهنما: حس بدی است که باور نداشتن احساسات...وقتی کسی رو قلبا بخوای ((حالا همسر خواهر برادر دوست فامیل هر کی )) و طرف باورت نکنه چه قدر دوستش داری) ووک میگه کاری می کنم برگردی پیشم هه سو مگه دگه آسون نیست (ازش دیگه سرد شده داره ازش جدا میشه)و ووک و هه سو راهشون جدا میشه
سکانس بعدی (آخه کارگردانان سریالهای کره ای ، برادران من این چه کاریه که در اکثر سریالهای کره ای تکرار می کنید ایییش افتادن از بالای صخره به دریا.......نمیدونم چی بگم در امپراطور دریا ..افسانه دریای آبی...جومونگ.. و کلی سریال دیگه اکثرا این سکانس پرتاب از صخره به دریا تکرار شده)
وانگ یو محاصره میشه وانگسو میخواد بکشتش که خودشو پرت می کنه تو دریا:(
سکانس آخر:وانگسوی ناراحت از مرگ برادر فقط وقتی کنار هه سو است آرامش داره بازم با هه سو درد و دل می کنه و در آخر گریه می کنه هه سو دلش سوخت بازم و بغلش می کنه و سعی میکنه آرومش کنه
خیلی گریه های وانگسو طبیعی است ها البته آیو هم واقعا فوق العاده بای کرد:)
پایان قسمت سیزدهم.........

نظرات (۱۳)

Loading...

توضیحات

نقد و بررسی سریال کره ای عاشقان ماه (سکانسهای منتخب قسمت سیزدهم)

۱۵ لایک
۱۳ نظر

این قسمت زیاد نقد و بررسی نداره فقط توضیحات سکاسها را میدم اونم خلاصه وار
سکانس اول از قسمت قبل مانع می شه بک آه و بهش میگه برو همزمان پادشاه بیهوش میشه
سکانس بعدی مرگ پادشاهه که لحظه مرگ (بانو اوه را می بینه) و موقع مرگ اسم اونو می بره (یادتونه موقع مرگ بانو اوه گفت اگر حتی یک نفرم منو یادش بمونه برام کافیه=حالا پادشاه موقع مرگ فقط عشقشو می بینه)
سکانس بعدی هه سو میفهمه وانگ یو میخواد شورش کنه میاد به وانگسو میگه پادشاه فوت کرده و احتمال شورشه باید ولیعهدو پیدا کنم
سکانس بعدی وانگسو میاد جناه پدرشو می بینه و یاد قدیم که براش ماسک می آورده (پادشاه وانگسو را دوس داشت) بعدم که روی جسدو می پوشونه
سکانس بعدی دیگه شورش وانگ یو است که ناکام می مونه (ان سکانس قوی بود به لحاظ بازیگری اول با وانگ یو هستن بعدا میفهمه کلک زدن فیزیک چهره وانگ یو شاهزاده سوم عالی بود
سکانس بعدی یک سکانس کوتاهه که هه سو در روبه رویی با ووک خودشو عقب میکشه و میگه دیگه حسی بهت ندارم میگه به خاطر سو است میگه اصلا احساسات منو باور داشتی (پ.ن رهنما: حس بدی است که باور نداشتن احساسات...وقتی کسی رو قلبا بخوای ((حالا همسر خواهر برادر دوست فامیل هر کی )) و طرف باورت نکنه چه قدر دوستش داری) ووک میگه کاری می کنم برگردی پیشم هه سو مگه دگه آسون نیست (ازش دیگه سرد شده داره ازش جدا میشه)و ووک و هه سو راهشون جدا میشه
سکانس بعدی (آخه کارگردانان سریالهای کره ای ، برادران من این چه کاریه که در اکثر سریالهای کره ای تکرار می کنید ایییش افتادن از بالای صخره به دریا.......نمیدونم چی بگم در امپراطور دریا ..افسانه دریای آبی...جومونگ.. و کلی سریال دیگه اکثرا این سکانس پرتاب از صخره به دریا تکرار شده)
وانگ یو محاصره میشه وانگسو میخواد بکشتش که خودشو پرت می کنه تو دریا:(
سکانس آخر:وانگسوی ناراحت از مرگ برادر فقط وقتی کنار هه سو است آرامش داره بازم با هه سو درد و دل می کنه و در آخر گریه می کنه هه سو دلش سوخت بازم و بغلش می کنه و سعی میکنه آرومش کنه
خیلی گریه های وانگسو طبیعی است ها البته آیو هم واقعا فوق العاده بای کرد:)
پایان قسمت سیزدهم.........