در حال بارگذاری ویدیو ...

❤داستان من از جیهوپ❤درخواستی❤

۱۲ نظر گزارش تخلف
Nazz_bano
Nazz_bano

در زد ولی کسی جوابشو نداد_مطمئن شد که خوابه اروم کمی درو بازکرد و سرشو مثه ادمای فوضول برد داخل از داخل اتاق فقط دوتا چشم معلوم بود قیافش خیلی خنده دار شده بود_جی هوپ و میدید که طاق باز رو تخت خوابیده و ذره ای جاوجود نداره تا یانگ سو هم بتونه کنارش دراز بکشه حالت مسخره.و خنده داری داشت_تصمیم گرفت اذیتش کنه_همیشه از این مدل خوابیدنای جی هوپ حرصی میشد_اروم اروم رو نوک پا راه میرفت تا بیدار نشه_از بالشی که روی زمین افتاده بود یه پر برداشت و برد نزدیک گوش جی هوپ_اون با دست پس میزد.و صورتشو میخاروندیا کمی جابجا میشد_ولی بیدار_نه_یانگ سو پر و برد نزدیک دماغش هنوز به دماغش نرسیده بود که جی هوپ دستشو تو هوا گرفت یانگ سو یه جیغ خفه زدو اون یکی پستشو گرفت جلوی دهنش و چشماش اندازه دوتا گردو باز بود_بی صدا ریز ریز میخندید که جی هوپ چشماشو وا کرد و گفت_که منو اذیت میکنی اره؟!_مگه نمیدونی اذیت کردن من عواقب داره؟ سویانگ تو همون حالتی که بود سرشو به پایین.و بالا خم میکرد و حرف جیهوپ و تایید میکرد_جی هوپ گفت خب بنظرت ایندفه مجازاتت چی باشه؟
سویانگ دستشو از جلو دهنش برداشت لباشو غنچه کرد انگشتشو گذاشت رو سرش و به خودش یه حالت متفکرانه گرفت و گفت_نمیدونم ولی فک کنم بهتر باشه این دفه رو عفو کنیم هوم؟_جیهوپ گفت حالا که انقدخوشمزگی میکنی مجازاتتو دوبرابر میکنم خانوم خانوما_جیهوپ درحالی یکی از دستای سویانگ و تودستش گرفته بودروی ارنجش دراز کشید و به رفتارهای خواستنی سویانگ خیره شد_سویانگ هم خودشو بچه کرد و گفت عههههه هوپ هوپی دوبرابر چیه دلت میاااااااااد؟ منکه اینقدر کیوتم_خوشمزه م_دوستت دارم_هوم هوم هوم؟جیهوپ صبرش تموم شد و دستی که به اسارت گرفته بود و کشید سمت خودش و سویانگ افتاد تو بغلش رو تخت_هردو بلند بلند میخندیدن و خوشبختیشونو باهم به اوج میرسوندن_جیهوپ سویانگ و بین حصار بازوهاش قفل کرد و گفت حالا شیرین زبونی کن ببینم_سویانگ هم لباشو بردتودهنش وتندتندشروکردپلک زدن_جیهوپ خندش گرفته بود و نمیدونست چیکار کنه میون خنده هاش گفت_بده بیرون اوناروببینم_سویانگ سرشو به معنی نه تکون داد_جیهوپ گفت که حرف گوش نمیدی ها؟ پس نشونت میدم و شروع کرد به قلقلک دادنش سویانگ از ته دل میخندید و به خودش میپیچید واز جیهوپ خواهش میکرد که بس کنه_چند ثانیه به همین صورت گذشت هردوخسته کنارهم دراز کشیدن و اروم اروم خندیدن جیهوپ جدی شد ادامه در کامنت اول

نظرات (۱۲)

Loading...

توضیحات

❤داستان من از جیهوپ❤درخواستی❤

۲۱ لایک
۱۲ نظر

در زد ولی کسی جوابشو نداد_مطمئن شد که خوابه اروم کمی درو بازکرد و سرشو مثه ادمای فوضول برد داخل از داخل اتاق فقط دوتا چشم معلوم بود قیافش خیلی خنده دار شده بود_جی هوپ و میدید که طاق باز رو تخت خوابیده و ذره ای جاوجود نداره تا یانگ سو هم بتونه کنارش دراز بکشه حالت مسخره.و خنده داری داشت_تصمیم گرفت اذیتش کنه_همیشه از این مدل خوابیدنای جی هوپ حرصی میشد_اروم اروم رو نوک پا راه میرفت تا بیدار نشه_از بالشی که روی زمین افتاده بود یه پر برداشت و برد نزدیک گوش جی هوپ_اون با دست پس میزد.و صورتشو میخاروندیا کمی جابجا میشد_ولی بیدار_نه_یانگ سو پر و برد نزدیک دماغش هنوز به دماغش نرسیده بود که جی هوپ دستشو تو هوا گرفت یانگ سو یه جیغ خفه زدو اون یکی پستشو گرفت جلوی دهنش و چشماش اندازه دوتا گردو باز بود_بی صدا ریز ریز میخندید که جی هوپ چشماشو وا کرد و گفت_که منو اذیت میکنی اره؟!_مگه نمیدونی اذیت کردن من عواقب داره؟ سویانگ تو همون حالتی که بود سرشو به پایین.و بالا خم میکرد و حرف جیهوپ و تایید میکرد_جی هوپ گفت خب بنظرت ایندفه مجازاتت چی باشه؟
سویانگ دستشو از جلو دهنش برداشت لباشو غنچه کرد انگشتشو گذاشت رو سرش و به خودش یه حالت متفکرانه گرفت و گفت_نمیدونم ولی فک کنم بهتر باشه این دفه رو عفو کنیم هوم؟_جیهوپ گفت حالا که انقدخوشمزگی میکنی مجازاتتو دوبرابر میکنم خانوم خانوما_جیهوپ درحالی یکی از دستای سویانگ و تودستش گرفته بودروی ارنجش دراز کشید و به رفتارهای خواستنی سویانگ خیره شد_سویانگ هم خودشو بچه کرد و گفت عههههه هوپ هوپی دوبرابر چیه دلت میاااااااااد؟ منکه اینقدر کیوتم_خوشمزه م_دوستت دارم_هوم هوم هوم؟جیهوپ صبرش تموم شد و دستی که به اسارت گرفته بود و کشید سمت خودش و سویانگ افتاد تو بغلش رو تخت_هردو بلند بلند میخندیدن و خوشبختیشونو باهم به اوج میرسوندن_جیهوپ سویانگ و بین حصار بازوهاش قفل کرد و گفت حالا شیرین زبونی کن ببینم_سویانگ هم لباشو بردتودهنش وتندتندشروکردپلک زدن_جیهوپ خندش گرفته بود و نمیدونست چیکار کنه میون خنده هاش گفت_بده بیرون اوناروببینم_سویانگ سرشو به معنی نه تکون داد_جیهوپ گفت که حرف گوش نمیدی ها؟ پس نشونت میدم و شروع کرد به قلقلک دادنش سویانگ از ته دل میخندید و به خودش میپیچید واز جیهوپ خواهش میکرد که بس کنه_چند ثانیه به همین صورت گذشت هردوخسته کنارهم دراز کشیدن و اروم اروم خندیدن جیهوپ جدی شد ادامه در کامنت اول