در حال بارگذاری ویدیو ...

من معمولی نبودم 81

۴ نظر
گزارش تخلف
A
A

ناربلا گریش گرفته بود....و داشت گریه می کرد...چشمای قرمزش طوسی شده بود... انتونی بیشتر فشار داد... و ناربلا جیغ زد و گف نکننن.....
-بنننن کمکمم کننن ترخدااا این وحشی شدهه
+خودت شروع کردی تاوانشم ببین..
-بننن
+ساکت شو دارم رانندگی می کنم...
-اهههه
ناربلا سرش گیج رفت و کاملا افتاد تو بغل انتونی...انتونی سفت کمرشو گرفت و جاشو تو بغلش ثابت کرد...و بهش گف:عاخی...چیشد؟
-خ...ف...ه شووو
چشمای ناربلا کم کم بسته شد و تو بغل انتونی بیهوش شد...وقتی بیهوش شد بن به انتونی گف:زیاده روی کردی... اعصابت از یه جای دیگه خورده سر این بدبخت خالی نکن
+خیلی کوچولوعه....احساس میکنم یه عروسک تو بغلمه
-چرا تو این شکلی شدی انتونی؟جدیدا خیلی خون میخوری همیشه هم اعصابت خورده...سرکارت هم نمیری... دیروز زنگ زدن خونه با این کارات جون هممون رو به باد میدی....
+نمی دونم
-شدی مث اون سه سال
+عمرا...نمی شم...
-سعیتو بکن
+باشه
-بیدار شد باید بری منت کشی...
+انا خیلی راحت تر اشتی میکنه تا این ناربلا
-مگه تو منت انا روهم کشیدی؟
+بعله 2 بار
-

نظرات (۴)

Loading...

توضیحات

من معمولی نبودم 81

۸ لایک
۴ نظر

ناربلا گریش گرفته بود....و داشت گریه می کرد...چشمای قرمزش طوسی شده بود... انتونی بیشتر فشار داد... و ناربلا جیغ زد و گف نکننن.....
-بنننن کمکمم کننن ترخدااا این وحشی شدهه
+خودت شروع کردی تاوانشم ببین..
-بننن
+ساکت شو دارم رانندگی می کنم...
-اهههه
ناربلا سرش گیج رفت و کاملا افتاد تو بغل انتونی...انتونی سفت کمرشو گرفت و جاشو تو بغلش ثابت کرد...و بهش گف:عاخی...چیشد؟
-خ...ف...ه شووو
چشمای ناربلا کم کم بسته شد و تو بغل انتونی بیهوش شد...وقتی بیهوش شد بن به انتونی گف:زیاده روی کردی... اعصابت از یه جای دیگه خورده سر این بدبخت خالی نکن
+خیلی کوچولوعه....احساس میکنم یه عروسک تو بغلمه
-چرا تو این شکلی شدی انتونی؟جدیدا خیلی خون میخوری همیشه هم اعصابت خورده...سرکارت هم نمیری... دیروز زنگ زدن خونه با این کارات جون هممون رو به باد میدی....
+نمی دونم
-شدی مث اون سه سال
+عمرا...نمی شم...
-سعیتو بکن
+باشه
-بیدار شد باید بری منت کشی...
+انا خیلی راحت تر اشتی میکنه تا این ناربلا
-مگه تو منت انا روهم کشیدی؟
+بعله 2 بار
-