در حال بارگذاری ویدیو ...

فن فیکشن Kill Or Kiss __ پارت 16

۰ نظر گزارش تخلف
bangtan pinky girl
bangtan pinky girl

نمیدونم چی شد که اینطوری شد . ولی شد دیگه ..
میشه گفن بنگتن به حرفات ارزش ندادن .
جونگ کوک هم برخلاف چیزی که گفته بودی اومد مدرسه .
اون روز صبح وقتی رسیدم مدرسه چند تا دختر روم تخم مرغ پرت کردن و بعد هم فرار کردن .
من ـ لعنتیا .. اگه قیافشونو میدیدم میکشتمشون .
انتقام خیلی شیرینه ... حداقل برا من که اینطوریه .
با اعصاب خورد رفتم سمت دسشویی تا موهامو بشورم . هه ٰ خوشبختانه ٰ همین که درو باز کردم یه سطل پر آرد ریخت رو سرم .
من ـ‌ دیگه بهتر از این نمیشد .
بعد اینکه موهامو شستم سمت کلاس رفتم که دیدم وضع یوکی بهتر از من نیس . رو میزش یه نفر نوشته بود " هوی عوضی ژاپنی ٰ اگه پیش یه تیکه آشغال بمونی خودتم کثیف میشیااا "
یوکی آروم زمزمه کرد ـ جنی ...
دیگه کلافه شده بودم . همه عصبانیت چند دیقه قبلم برگشت و داشتم میترکیدم . برام مهم نبود این دخترا بیان اذیتم کنن ولی یوکی نه . با این یکی مشکل دارم .
سریع یوکی رو بغل کردم ـ یوکی من .. من متاسفم . میدونی ؟ این پیغامشون یخوردش راسته . اگه ازم دور بمونی این بلاها سرت نمیان .
یوکی ـ نه تنهات نمیزارم . تنها موندن خیلی عذاب آوره . اینو قبل از این که بیای حس میکردم . بهم اعتماد کن . قوی تر از این حرفام .
لبخند زدم .
ولی این به معنی نبود که این دخترای عوضیو بدون جواب بزارم .
بعد مدرسه مستقیم رفتم به اتاق فن کلاب . درو محکم با لگد باز کردم . 5 تا از لیدراشون انجا بودن .
ـ صحبت از شیطان شد . خودش اومد .
گایوون ـ منتظرش بودیم سوهیون . نه ؟
دستامو مشت کردم ـ فک میکنین کی هستین ؟؟؟ ... با دوستم درمیفتین ؟!
جییون ــ مام باید همینو بپرسیم ... فک میکنی کی هستی که ذهن پسرامونو خراب کردی ؟

نظرات

نماد کانال
نظری برای نمایش وجود ندارد.

توضیحات

فن فیکشن Kill Or Kiss __ پارت 16

۲۱ لایک
۰ نظر

نمیدونم چی شد که اینطوری شد . ولی شد دیگه ..
میشه گفن بنگتن به حرفات ارزش ندادن .
جونگ کوک هم برخلاف چیزی که گفته بودی اومد مدرسه .
اون روز صبح وقتی رسیدم مدرسه چند تا دختر روم تخم مرغ پرت کردن و بعد هم فرار کردن .
من ـ لعنتیا .. اگه قیافشونو میدیدم میکشتمشون .
انتقام خیلی شیرینه ... حداقل برا من که اینطوریه .
با اعصاب خورد رفتم سمت دسشویی تا موهامو بشورم . هه ٰ خوشبختانه ٰ همین که درو باز کردم یه سطل پر آرد ریخت رو سرم .
من ـ‌ دیگه بهتر از این نمیشد .
بعد اینکه موهامو شستم سمت کلاس رفتم که دیدم وضع یوکی بهتر از من نیس . رو میزش یه نفر نوشته بود " هوی عوضی ژاپنی ٰ اگه پیش یه تیکه آشغال بمونی خودتم کثیف میشیااا "
یوکی آروم زمزمه کرد ـ جنی ...
دیگه کلافه شده بودم . همه عصبانیت چند دیقه قبلم برگشت و داشتم میترکیدم . برام مهم نبود این دخترا بیان اذیتم کنن ولی یوکی نه . با این یکی مشکل دارم .
سریع یوکی رو بغل کردم ـ یوکی من .. من متاسفم . میدونی ؟ این پیغامشون یخوردش راسته . اگه ازم دور بمونی این بلاها سرت نمیان .
یوکی ـ نه تنهات نمیزارم . تنها موندن خیلی عذاب آوره . اینو قبل از این که بیای حس میکردم . بهم اعتماد کن . قوی تر از این حرفام .
لبخند زدم .
ولی این به معنی نبود که این دخترای عوضیو بدون جواب بزارم .
بعد مدرسه مستقیم رفتم به اتاق فن کلاب . درو محکم با لگد باز کردم . 5 تا از لیدراشون انجا بودن .
ـ صحبت از شیطان شد . خودش اومد .
گایوون ـ منتظرش بودیم سوهیون . نه ؟
دستامو مشت کردم ـ فک میکنین کی هستین ؟؟؟ ... با دوستم درمیفتین ؟!
جییون ــ مام باید همینو بپرسیم ... فک میکنی کی هستی که ذهن پسرامونو خراب کردی ؟