یعنی خودکشی میکنم من اخه چان تو ام ویام دیگه اره
یه تحلیل خوندم تواینیستا که داغوم کردم و به گریم انداخت اونم اینه

کای وقتی دختره رو میبینه ک اکسو ۱۱ نفره بوده، و وقتی دختره روی پنجره ماشین میزنه اعتماد اکسوال هارو نسبت به اکسو نشون میده.
زمانی ک سوهو دختره رو میبینه موقعیه ک لوهان رفته بود اما سوهو میخواد لوهانُ نگه اش داشته باشه ( همونطور ک دختره رو دنبال میکنه ) و وقتی تونل روشن رو میبینه برای زمانیه ک تاو میره و تو اوج دلسردیشه! و با سرزنش به خودش تو آینه نگاه میکنه ک چانیول ظاهر میشه.
چان نور های روشنی رو میبینه ک امید تو دلش روشن میشه ک حرکت کنه! پس از نور فرار میکنه و به دختره میرسه و دستبند رو بهش برمیگردونه! ( دستبند اینجا نماد وفاداری و اعتماد اکسوال هاست ک اکسو به اکسوال ها برمیگردونه )
و وقتی دختره از خواب بیدار میشه فکر میکنه همه اینا فقط یه رویا بودن ( مثل زمانی که ۳ عضو گروه رو ترک کرده بودن و اکسوالها فکر میکردن ک همه اینا شبیه یه خوابه )
اما وقتی دختره دستبند رو میبینه میفهمه همه اونا واقعیت بودن پس خونه رو ترک میکنه و میره مطمئن شه ک همه چیز واقعیت بودن.
از سوهو رد میشه و به دنبال کای میره تا نشون بده همه چیز اوکیه، تا بگه هنوزم اکسوالها و اکسو یکی هستن و همه چیز دوباره درست میشه....
امید وارم همش یه خواب باشه و هر چه زود تر ازش بلند شیم
لطفا نظراتونو کامنت کنید بحرفیم