در حال بارگذاری ویدیو ...

Family Next Door _ چانبک.نامجین _ پارت 72

۱۳۸ نظر گزارش تخلف
bangtan pinky girl
bangtan pinky girl

کریسمس داشت سرمیرسید و خیابونا کم کم سفید شده بودن .
جین هم تو این روز سرد رو مبل مخصوص و گرم و نرمش نشسته بود و با یه هات چاکلت داغ مشغول تماشا کردن دوتا فسقلیاش بود .
جیمین و جونگ کوک رو فرش جلوی جین دراز کشیده بودن و مشغول نقاشی بودن .جیمین داشت یه چیزی رو قشنگ نقاشی میکرد ولی جونگ کوک فقط با مداد شمعیا رو کاغذو خط خطی میکرد . هردو عین هم عاشق نقاشی بودن .
حواس جین با شنیدن صدای گوشیش پرت شد . عکس نامجون رو گوشی افتاد که جیمین با لبخند و کوکی با لبای آویزون رو بغل کرده بود .
جین ــ جانم ؟
نامجون ــ جین دارم میام خونه . غذای حاضری تو راه بخرم ؟
جین به بچه ها نگاه کرد . جیمین سعی داشت مداد شمعی زردو بده به جونگ کوک ولی جونگ کوک بهش محل نمیداد و با مداد شمعی مشکی مشغول نقاشی بود . جین ریز خندید .
جین ــ نه نامجون . غذای امشبو بسپارین به دستای توانمند آشپز جین ^^ فقط یه چیزی .. لیست موادو بهت میفرستم . اونا رو بیزحمت بخر برام .
جین بعد خدافظی بلند شد و یخچالو باز کرد . " هوم " ی گفت و گوشیشو ورداشت . هرچی نیاز بود به نامجون فرستاد .
جیمین ــ جونگ کوکی ~ باید یه خورشید بکشی اینجا .
جونگ کوک به جیمین نگاه کرد ولی سریع برگشت سمت کاغذش ــ‌نوموخام .
جین به شدت سعی میکرد خندشو کنترل کنه .
جیمین بالاخره از جاش بلندشد و سمت جین اومد ــ مامانی ~
جین ــ چی شده عزیزم ؟
جیمین قیافشو کیوت کرد ــ جونگ کوکی نمیخاد خورشید بکشه :(
جین ــ من هیچ وقت ازت نمیخام خورشید بکشی .. اینطور نیس ؟ .. پس اگه جونگ کوک هم نخواد بکشه مشکلی نیس . نه ؟
جیمین با سر تایید کرد ــ ولی اگه بکشه خیلی خوشگلتر میشه مامان :(
جین ــ چیم ، این نقاشیه جونگ کوکه پس خودش میتونه هر جور میخواد نقاشی کنه .. نه ؟
جیمین با سر تایید کرد .
جین لبخند زد ــ چه هیونگ خوبی ^^
جیمین با ذوق لبخند زد . چرا این فسقلی هرروز شیرین تر از روز قبل میشد ؟
جین برگشت تا به کوکی نگاه کنه . جونگ کوک با چشای جدی به نقاشی جیمین خیره شده بود .
جین " چطوری یه بچه 2 ساله میتونه اون قیافه ی جدی رو به خودش بگیره ؟ شاید جونگ کوک به نامجون رفته ؟ "
جین ریز خندید .
جونگ کوک هم آروم بدون اینکه کسی بفهمه مداد شمعی زردو ورداشت و یه خورشید کوچولو لابه لای خط خطی های مشکیش کشید.
( پ.ن : خو بچه میمردی اونو زودتر میکشیدی ؟؟ -ـــ- )

نظرات (۱۳۸)

Loading...

توضیحات

Family Next Door _ چانبک.نامجین _ پارت 72

۲۳ لایک
۱۳۸ نظر

کریسمس داشت سرمیرسید و خیابونا کم کم سفید شده بودن .
جین هم تو این روز سرد رو مبل مخصوص و گرم و نرمش نشسته بود و با یه هات چاکلت داغ مشغول تماشا کردن دوتا فسقلیاش بود .
جیمین و جونگ کوک رو فرش جلوی جین دراز کشیده بودن و مشغول نقاشی بودن .جیمین داشت یه چیزی رو قشنگ نقاشی میکرد ولی جونگ کوک فقط با مداد شمعیا رو کاغذو خط خطی میکرد . هردو عین هم عاشق نقاشی بودن .
حواس جین با شنیدن صدای گوشیش پرت شد . عکس نامجون رو گوشی افتاد که جیمین با لبخند و کوکی با لبای آویزون رو بغل کرده بود .
جین ــ جانم ؟
نامجون ــ جین دارم میام خونه . غذای حاضری تو راه بخرم ؟
جین به بچه ها نگاه کرد . جیمین سعی داشت مداد شمعی زردو بده به جونگ کوک ولی جونگ کوک بهش محل نمیداد و با مداد شمعی مشکی مشغول نقاشی بود . جین ریز خندید .
جین ــ نه نامجون . غذای امشبو بسپارین به دستای توانمند آشپز جین ^^ فقط یه چیزی .. لیست موادو بهت میفرستم . اونا رو بیزحمت بخر برام .
جین بعد خدافظی بلند شد و یخچالو باز کرد . " هوم " ی گفت و گوشیشو ورداشت . هرچی نیاز بود به نامجون فرستاد .
جیمین ــ جونگ کوکی ~ باید یه خورشید بکشی اینجا .
جونگ کوک به جیمین نگاه کرد ولی سریع برگشت سمت کاغذش ــ‌نوموخام .
جین به شدت سعی میکرد خندشو کنترل کنه .
جیمین بالاخره از جاش بلندشد و سمت جین اومد ــ مامانی ~
جین ــ چی شده عزیزم ؟
جیمین قیافشو کیوت کرد ــ جونگ کوکی نمیخاد خورشید بکشه :(
جین ــ من هیچ وقت ازت نمیخام خورشید بکشی .. اینطور نیس ؟ .. پس اگه جونگ کوک هم نخواد بکشه مشکلی نیس . نه ؟
جیمین با سر تایید کرد ــ ولی اگه بکشه خیلی خوشگلتر میشه مامان :(
جین ــ چیم ، این نقاشیه جونگ کوکه پس خودش میتونه هر جور میخواد نقاشی کنه .. نه ؟
جیمین با سر تایید کرد .
جین لبخند زد ــ چه هیونگ خوبی ^^
جیمین با ذوق لبخند زد . چرا این فسقلی هرروز شیرین تر از روز قبل میشد ؟
جین برگشت تا به کوکی نگاه کنه . جونگ کوک با چشای جدی به نقاشی جیمین خیره شده بود .
جین " چطوری یه بچه 2 ساله میتونه اون قیافه ی جدی رو به خودش بگیره ؟ شاید جونگ کوک به نامجون رفته ؟ "
جین ریز خندید .
جونگ کوک هم آروم بدون اینکه کسی بفهمه مداد شمعی زردو ورداشت و یه خورشید کوچولو لابه لای خط خطی های مشکیش کشید.
( پ.ن : خو بچه میمردی اونو زودتر میکشیدی ؟؟ -ـــ- )