در حال بارگذاری ویدیو ...

فن فیکشن Kill Or Kiss __ پارت 12

۱۲ نظر گزارش تخلف
bangtan pinky girl
bangtan pinky girl

داشتم سمت ورزشگاه میرفتم که یهو یه چیزی به ذهنم زد . دفتر دکتر مدرسمون !
میتونستم ازش بخوام یه چیزی بنویسه تا امروز تو ورزش شرکت نکنم .
سمت دفترش رفتم که دیدم داره ازش بیرون میاد . احتمالا میرفت ناهار بخوره .
دیگه منصرف شده بودم که بهم گفت میتونم خودم برم تو و از وسایلش استفاده کنم واسه زانوم .
من ـ ولی اخه میخوام برام یه چیزی بنویسین بدم به مربی تا امروز ورزش نکنم . زانوم درد گرفته و فک نکنم بتونم امروز ورزش کنم.
دکتر ـ حله . .. اممم وقتی برگشتم برات مینویسم .
میخواستم بپرسم کی برمیگرده که گذاشت رفت -ــــ- خو وایسا حرفم تموم شه خواهرم . ایش
یه کیسه یخ ورداشتم و روی یکی از تختای اونجا نشستم . کیسه رو گذاشتم رو زانوم .
آه کشیدم ـ زندگی !
یهو صداهای بلندی از بیرون اومد .
ـ بدو تا برنگشته !
+ اه . هلم نده خب .
= از چیزی که فک میکردم قوی تر بودن ولی .
ـ بابا آرومتررر . تازه خونریزیم بند اومده !
0ـ0 کسی زخمی شده ؟ ... چشامو به در دوختم تا ببینم کی میاد تو . یهو یه گروه پسر اومدن تو .
چشام از تعجب گرد شدن ـ ش..شما ؟ ... چی شــــــده ؟!؟
اولش تشخیص ندادم کی بودن ... بنگتن .... بدجور زخمی شده بودن و صورتاشون داغون شده بود . همه جاشون خونی بود و وضعشون خراب بود . سمتشون رفتم .
جیمین ـ چیه ؟‌ به چی خیره شدی ؟
نامجون ٰ لیدرشون ٰ با چشای سردش بهم خیره شد ـ اینطوری شوکه نشو . تا حالا زخم یا بریدگی ندیدی ؟!
اره خو . بدبخت راس میگه :/ من که از این بدتراش سرم اومده . ولی خب دیدن این 7 تا ٰ اینطوری ٰ نگرانم کرده بود .
زخماشونو بررسی کردم .دستاشون میلرزید واسه همین هیچکدومشون نمیتونستن درست و حسابی ضدعفونی کنن یا زخماشونو ببندن .
ینی برم کمکشون کنم ؟!
آروم از جام بلند شدم و سمت جیهوپ رفتم . داشت سعی میکرد زخمای روی بازوش و صورتشو ببنده .
آروم گفتم ـ احمق ... اول باید بشوریشون .
یه تیکه از پارچه ی روی میزو ورداشتم ٰ خیسش کردم و زخمشو شستم .
جیهوپ اخم کرد ـ چیکار داری میکنی ؟!
من ـ کمک .
پماد روی میزو ورداشتم و رو زخمش زدم . تابلو بود دردشش گرفته ...

نظرات (۱۲)

Loading...

توضیحات

فن فیکشن Kill Or Kiss __ پارت 12

۱۶ لایک
۱۲ نظر

داشتم سمت ورزشگاه میرفتم که یهو یه چیزی به ذهنم زد . دفتر دکتر مدرسمون !
میتونستم ازش بخوام یه چیزی بنویسه تا امروز تو ورزش شرکت نکنم .
سمت دفترش رفتم که دیدم داره ازش بیرون میاد . احتمالا میرفت ناهار بخوره .
دیگه منصرف شده بودم که بهم گفت میتونم خودم برم تو و از وسایلش استفاده کنم واسه زانوم .
من ـ ولی اخه میخوام برام یه چیزی بنویسین بدم به مربی تا امروز ورزش نکنم . زانوم درد گرفته و فک نکنم بتونم امروز ورزش کنم.
دکتر ـ حله . .. اممم وقتی برگشتم برات مینویسم .
میخواستم بپرسم کی برمیگرده که گذاشت رفت -ــــ- خو وایسا حرفم تموم شه خواهرم . ایش
یه کیسه یخ ورداشتم و روی یکی از تختای اونجا نشستم . کیسه رو گذاشتم رو زانوم .
آه کشیدم ـ زندگی !
یهو صداهای بلندی از بیرون اومد .
ـ بدو تا برنگشته !
+ اه . هلم نده خب .
= از چیزی که فک میکردم قوی تر بودن ولی .
ـ بابا آرومتررر . تازه خونریزیم بند اومده !
0ـ0 کسی زخمی شده ؟ ... چشامو به در دوختم تا ببینم کی میاد تو . یهو یه گروه پسر اومدن تو .
چشام از تعجب گرد شدن ـ ش..شما ؟ ... چی شــــــده ؟!؟
اولش تشخیص ندادم کی بودن ... بنگتن .... بدجور زخمی شده بودن و صورتاشون داغون شده بود . همه جاشون خونی بود و وضعشون خراب بود . سمتشون رفتم .
جیمین ـ چیه ؟‌ به چی خیره شدی ؟
نامجون ٰ لیدرشون ٰ با چشای سردش بهم خیره شد ـ اینطوری شوکه نشو . تا حالا زخم یا بریدگی ندیدی ؟!
اره خو . بدبخت راس میگه :/ من که از این بدتراش سرم اومده . ولی خب دیدن این 7 تا ٰ اینطوری ٰ نگرانم کرده بود .
زخماشونو بررسی کردم .دستاشون میلرزید واسه همین هیچکدومشون نمیتونستن درست و حسابی ضدعفونی کنن یا زخماشونو ببندن .
ینی برم کمکشون کنم ؟!
آروم از جام بلند شدم و سمت جیهوپ رفتم . داشت سعی میکرد زخمای روی بازوش و صورتشو ببنده .
آروم گفتم ـ احمق ... اول باید بشوریشون .
یه تیکه از پارچه ی روی میزو ورداشتم ٰ خیسش کردم و زخمشو شستم .
جیهوپ اخم کرد ـ چیکار داری میکنی ؟!
من ـ کمک .
پماد روی میزو ورداشتم و رو زخمش زدم . تابلو بود دردشش گرفته ...