در حال بارگذاری ویدیو ...

فن فیکشن نامجین پارت هفتم

۰ نظر گزارش تخلف
Nazz_bano
Nazz_bano

نامجون از این حاله جین واقعا متعجب بود هیچوقت جین و اینقدر داغون ندیده بود واسه همین خودشم رفت رو صندلی روبروی جین نشست و با نگرانی پرسید چی شده جین؟جرا اینقدر ناراحتی
جین با کف دستاش چشماشو مالید و گفت چیزی نیس کارم زیاد بود خسته شدم خب؟چی میخواستی بگی؟من زود باید برم کلی کار دارم
در حالی که فردا روز تعطیل بود و جین هییییچ کاری نداشت و اینو جفتشون خوب میدونستن
نامجون هم نقاب بی تفاوتی به چهرش زدو شروع کرد با اب و تاب راجبه کسی که عاشقش شده بود برای جین تعریف کردن و جین با هر کلمه ای که از دهان نامجون خارج میشد بیشتر حس مردن بهش دست میداد اخرین جمله ی نامجون این بود
بنظرت چجوری ازش خاسگاری کنم جین هوم!؟تو توی کارای رمانتیک

نظرات

نماد کانال
نظری برای نمایش وجود ندارد.

توضیحات

فن فیکشن نامجین پارت هفتم

۱۰ لایک
۰ نظر

نامجون از این حاله جین واقعا متعجب بود هیچوقت جین و اینقدر داغون ندیده بود واسه همین خودشم رفت رو صندلی روبروی جین نشست و با نگرانی پرسید چی شده جین؟جرا اینقدر ناراحتی
جین با کف دستاش چشماشو مالید و گفت چیزی نیس کارم زیاد بود خسته شدم خب؟چی میخواستی بگی؟من زود باید برم کلی کار دارم
در حالی که فردا روز تعطیل بود و جین هییییچ کاری نداشت و اینو جفتشون خوب میدونستن
نامجون هم نقاب بی تفاوتی به چهرش زدو شروع کرد با اب و تاب راجبه کسی که عاشقش شده بود برای جین تعریف کردن و جین با هر کلمه ای که از دهان نامجون خارج میشد بیشتر حس مردن بهش دست میداد اخرین جمله ی نامجون این بود
بنظرت چجوری ازش خاسگاری کنم جین هوم!؟تو توی کارای رمانتیک