در حال بارگذاری ویدیو ...

Family Next Door _ چانبک.نامجین _ پارت 32

۱۰۱ نظر گزارش تخلف
bangtan pinky girl
bangtan pinky girl

وقتی نامجون پیغام جین رو که گریه میکرد رو شنید ، خیلی ناراحت شد . با سرعت نور خودشو رسوند خونه و دید جین با چشمای قرمز و پف کرده رو مبل خوابش برده . معلوم بود خیلی بد گریه کرده .
نامجون میدونست خونشون از استودیو خیلی دوره . همینم دلیل اصلی دیر اومدن نامجون بود . نامجون میدوست ، بیشتر زمانشو توی استودیو عه . حتما جین هم دلش برای روزایی که بیشتر کنار هم بودن تنگ شده .
ــــــــــــ
جین ــ حالا مجبورم اینو بزنم به چشام ؟
نامجون لبخند زد و چشم بندو از جین گرفت ــ بلــــــه.
جین لب پایینشو آویزون کرد ــ کار احمقانه ای نکنی . میدونی خوشم نمیاد منو بترسونی :(
نامجون چشم بندو به چشمای جین زد ــ مطمعنم خوشت میاد .
جین ــ‌ جدی ؟
نامجون لپ جینو بوسید ــ 100٪ مطمعنم ... بهم اعتماد کن .
نامجون دستاشو گذاشت رو شونه های جین و اونو سوار ماشین کرد .
جین روشن شدن ماشینو فهمید ــ جونی داریم کجا میریم ؟؟ حداقل بهم بگــــو .
نامجون ریز خندید ــ یه رازه
جین با حرص بازوهاشو بغل کرد ــ این چشم بند باعث میشه سرم گیج بره .
نامجون موهای جینو به هم ریخت ــ پس بخواب .
جین ــ کیم نامجون ! داری رانندگی میکنی خیرسرت . رو جاده تمرکز کن .
نامجون خندید و دستشو از رو موهای جین برداشت .
یکم که گذشت دیگه صبر جین تموم شد . اعصابش خورد شده بود . بدتر اینکه چشم بندو دوس نداشت . نامجون کجا داشت میرفت ؟؟ با ناراحتی لب پایینشو آویزون کرد .
ماشین وایساد و نامجون پیاده شد . در سمت جینو باز کرد و کمکش کرد پیاده شه . داشتن راه میرفتن . جین هیچ نظری نداشت .
جین غر میزد ــ حداقل تندتر بروووو . یهو دیدی اعصابم خورد شد زدم ناقص شدیااااا
نامجون خندید ــ نــــــه . انرژیتو نگه دار .
جین ــ پس تند تر برووووووو .
نامجون چشم بندو آروم برداشت ــ رسیدیم ^^
جین با دیدن صحنه ی رو به روش شوکه شد . کم کم اشک تو چشاش جمع شد و محکم نامجونو بغل کرد . تیشرت نامجون خیس شد . نامجون میدونست که عروسکش داره گریه میکنه .
نامجون ریز خندید ــ میگما ... دماغتو نمال به تیشرتم .
جین با مشت زد به سینه ی نامجون ــ بدجنس .
نامجون پیشونی جینو بوسید ــ بیا یه زندگی بهتری تو خونه ی جدیدمون بسازیم ... چرا هم گریه میکنی هم انقد خوشگلی کیم سوکجین ؟؟
جین اشکاشو پاک کرد و خندید ــ بی مزه لوس .
نامجون لبخند زد ــ عاشقتم .

نظرات (۱۰۱)

Loading...

توضیحات

Family Next Door _ چانبک.نامجین _ پارت 32

۲۱ لایک
۱۰۱ نظر

وقتی نامجون پیغام جین رو که گریه میکرد رو شنید ، خیلی ناراحت شد . با سرعت نور خودشو رسوند خونه و دید جین با چشمای قرمز و پف کرده رو مبل خوابش برده . معلوم بود خیلی بد گریه کرده .
نامجون میدونست خونشون از استودیو خیلی دوره . همینم دلیل اصلی دیر اومدن نامجون بود . نامجون میدوست ، بیشتر زمانشو توی استودیو عه . حتما جین هم دلش برای روزایی که بیشتر کنار هم بودن تنگ شده .
ــــــــــــ
جین ــ حالا مجبورم اینو بزنم به چشام ؟
نامجون لبخند زد و چشم بندو از جین گرفت ــ بلــــــه.
جین لب پایینشو آویزون کرد ــ کار احمقانه ای نکنی . میدونی خوشم نمیاد منو بترسونی :(
نامجون چشم بندو به چشمای جین زد ــ مطمعنم خوشت میاد .
جین ــ‌ جدی ؟
نامجون لپ جینو بوسید ــ 100٪ مطمعنم ... بهم اعتماد کن .
نامجون دستاشو گذاشت رو شونه های جین و اونو سوار ماشین کرد .
جین روشن شدن ماشینو فهمید ــ جونی داریم کجا میریم ؟؟ حداقل بهم بگــــو .
نامجون ریز خندید ــ یه رازه
جین با حرص بازوهاشو بغل کرد ــ این چشم بند باعث میشه سرم گیج بره .
نامجون موهای جینو به هم ریخت ــ پس بخواب .
جین ــ کیم نامجون ! داری رانندگی میکنی خیرسرت . رو جاده تمرکز کن .
نامجون خندید و دستشو از رو موهای جین برداشت .
یکم که گذشت دیگه صبر جین تموم شد . اعصابش خورد شده بود . بدتر اینکه چشم بندو دوس نداشت . نامجون کجا داشت میرفت ؟؟ با ناراحتی لب پایینشو آویزون کرد .
ماشین وایساد و نامجون پیاده شد . در سمت جینو باز کرد و کمکش کرد پیاده شه . داشتن راه میرفتن . جین هیچ نظری نداشت .
جین غر میزد ــ حداقل تندتر بروووو . یهو دیدی اعصابم خورد شد زدم ناقص شدیااااا
نامجون خندید ــ نــــــه . انرژیتو نگه دار .
جین ــ پس تند تر برووووووو .
نامجون چشم بندو آروم برداشت ــ رسیدیم ^^
جین با دیدن صحنه ی رو به روش شوکه شد . کم کم اشک تو چشاش جمع شد و محکم نامجونو بغل کرد . تیشرت نامجون خیس شد . نامجون میدونست که عروسکش داره گریه میکنه .
نامجون ریز خندید ــ میگما ... دماغتو نمال به تیشرتم .
جین با مشت زد به سینه ی نامجون ــ بدجنس .
نامجون پیشونی جینو بوسید ــ بیا یه زندگی بهتری تو خونه ی جدیدمون بسازیم ... چرا هم گریه میکنی هم انقد خوشگلی کیم سوکجین ؟؟
جین اشکاشو پاک کرد و خندید ــ بی مزه لوس .
نامجون لبخند زد ــ عاشقتم .