در حال بارگذاری ویدیو ...

حدیث شکوه : شاعر ولی الله درودیان با خوانش علی محمدی

سید مجتبی محمدی
سید مجتبی محمدی

حدیث شکوه

سپیده سر زد و در من هنوز شب جاری ست
شبی که چشمه اندیشه های زنگاری ست

تو ای پرنده غمگین فصل های سیاه...
بخوان که با دل من - آنچه هست - بیزاری ست


به سیر باغ و بهاران ، دلم شکفته نشد
درون هر رگ من ، خون صد خزان جاری ست

مرا به خویش رها کن که افعی پیرم
زده ست بر تن رنجور و زخم ها کاری ست ...

مرا چو شبنمی ای آفتاب خواب بنوش
که در هراسم و آغاز صبح بیداری ست

حدیث شکوه ما ناشنیده ماند "درود"
که روزگار دل آزاری و جفا کاری ست...



ولی الله درودیان

نظرات

نماد کانال
نظری برای نمایش وجود ندارد.

توضیحات

حدیث شکوه : شاعر ولی الله درودیان با خوانش علی محمدی

۰ لایک
۰ نظر

حدیث شکوه

سپیده سر زد و در من هنوز شب جاری ست
شبی که چشمه اندیشه های زنگاری ست

تو ای پرنده غمگین فصل های سیاه...
بخوان که با دل من - آنچه هست - بیزاری ست


به سیر باغ و بهاران ، دلم شکفته نشد
درون هر رگ من ، خون صد خزان جاری ست

مرا به خویش رها کن که افعی پیرم
زده ست بر تن رنجور و زخم ها کاری ست ...

مرا چو شبنمی ای آفتاب خواب بنوش
که در هراسم و آغاز صبح بیداری ست

حدیث شکوه ما ناشنیده ماند "درود"
که روزگار دل آزاری و جفا کاری ست...



ولی الله درودیان

موسیقی و هنر