در حال بارگذاری ویدیو ...

نقد و بررسی سریال کره ای عاشقان ماه (سکانسهای منتخب قسمت ششم)

۲۳ نظر
گزارش تخلف
رهنما
رهنما

کل این قسمت قضیه ازدواج مجدد پادشاه با هه سو است
پ.ن رهنما : اه اه چه قدر بدم میاد شاهان و خانهای قدیم همش زن می گرفتند و بچه زیاد داشتند:(((((((((((
دیگه چون کل این قسمت همین قضیه ازدواج پادشاهه کلی توضیح می دم نه سکانس به سکانس
اولش که بک آه میاد پیش وانگسو و قضیه ازدواج هه سو را می گه (الان هنوز نمیدونن داماد پادشاه پدرشونه)
بعد هم جونگ و یون میان میگن پیرمرد شصت سالس با یه عالمه پسر (بازم حتی شک هم نکردن پدرشون پادشاهه .....خنگولا) بعدم ووک میفهمه و میگه به کمک همه شماها نیاز دارم (میخواد هه سو را فراری بده) بعد هم وانگسو و ووک و یون و بک آه و جونگ با کمک هم هه سو را فراری می دن (اتحاد شاهزاده ها در فراری دادن هه سو سکانسی خاص بود همه شاهزاده به جز شاهزاده سوم برادر وانگسو توجه ویژه دارن به هه سو و میخوان کمکش کنند .دیالوگ زیبا ی داره این سکانس هه سو: فکرشم نمیکردم کسی که بهم کمک کنه شمایید شاهزاده وانگسو ....وانگسو :من فقط نمیخواستم تو جوری زندگی کنی که بقیه رو زندگت کنترل داشته باشن این جور زندگی اصلا ارزش نداره....بعدم که موجونگ (برا وانگسو کار می کرد) میاد و تازه میفهمن همگی پادشاه قراره با هه سو عروسی کنه:((((نگاهههای بهت و حیرتشون و هه سو به خاطر نجات جان شاهزاده ها (پادشاه همشونو میکشت اگه نمیرفت) حاضر شد بره قصر...شاهزاده ها نگران ولی هه سو سوار کجاوه مخصوص شد وانگسو میگه دختره احمق.....بعدم که ووک و وانگسو سعی دارن پادشاه را منصرف کنن که نمیتونن و در اینجا است که هه سو میبینه هیچ کس نیس کمکش کنه پس گلدان را میشکنه و دستش را می بره (کسی که زخم در بدنش باشه هرگز نمی تونه با یک پادشاه ازدواج کنه قانونشونه این نکته را به یادتون بسپارید) پادشاه بازم میفهمه این دختر با همه فرق داره شجاعه و بازم میخنده و میره و هه سو بیهوش میشه و در کما میره (بیهوشی =دیدن آینده) هه سو زنده موند و به هوش اومد ولی پادشاه نکشتش بلکه به عنوان خدمتکار قصر منصوبش کرد و حالا باید بره پیش بانوی ویژه دربار بانو اوه تا به شاهزاده ها و امپراطور و همسرانشون خدمت کنه......
شاهزاده ها خوشحالن که هه سو زنده مونده و میگن نگران نباش تند تند به دیدنت میام تنها نیستی
------>(((ادامه توضیحات بخش نظرات)))

نظرات (۲۳)

Loading...

توضیحات

نقد و بررسی سریال کره ای عاشقان ماه (سکانسهای منتخب قسمت ششم)

۱۵ لایک
۲۳ نظر

کل این قسمت قضیه ازدواج مجدد پادشاه با هه سو است
پ.ن رهنما : اه اه چه قدر بدم میاد شاهان و خانهای قدیم همش زن می گرفتند و بچه زیاد داشتند:(((((((((((
دیگه چون کل این قسمت همین قضیه ازدواج پادشاهه کلی توضیح می دم نه سکانس به سکانس
اولش که بک آه میاد پیش وانگسو و قضیه ازدواج هه سو را می گه (الان هنوز نمیدونن داماد پادشاه پدرشونه)
بعد هم جونگ و یون میان میگن پیرمرد شصت سالس با یه عالمه پسر (بازم حتی شک هم نکردن پدرشون پادشاهه .....خنگولا) بعدم ووک میفهمه و میگه به کمک همه شماها نیاز دارم (میخواد هه سو را فراری بده) بعد هم وانگسو و ووک و یون و بک آه و جونگ با کمک هم هه سو را فراری می دن (اتحاد شاهزاده ها در فراری دادن هه سو سکانسی خاص بود همه شاهزاده به جز شاهزاده سوم برادر وانگسو توجه ویژه دارن به هه سو و میخوان کمکش کنند .دیالوگ زیبا ی داره این سکانس هه سو: فکرشم نمیکردم کسی که بهم کمک کنه شمایید شاهزاده وانگسو ....وانگسو :من فقط نمیخواستم تو جوری زندگی کنی که بقیه رو زندگت کنترل داشته باشن این جور زندگی اصلا ارزش نداره....بعدم که موجونگ (برا وانگسو کار می کرد) میاد و تازه میفهمن همگی پادشاه قراره با هه سو عروسی کنه:((((نگاهههای بهت و حیرتشون و هه سو به خاطر نجات جان شاهزاده ها (پادشاه همشونو میکشت اگه نمیرفت) حاضر شد بره قصر...شاهزاده ها نگران ولی هه سو سوار کجاوه مخصوص شد وانگسو میگه دختره احمق.....بعدم که ووک و وانگسو سعی دارن پادشاه را منصرف کنن که نمیتونن و در اینجا است که هه سو میبینه هیچ کس نیس کمکش کنه پس گلدان را میشکنه و دستش را می بره (کسی که زخم در بدنش باشه هرگز نمی تونه با یک پادشاه ازدواج کنه قانونشونه این نکته را به یادتون بسپارید) پادشاه بازم میفهمه این دختر با همه فرق داره شجاعه و بازم میخنده و میره و هه سو بیهوش میشه و در کما میره (بیهوشی =دیدن آینده) هه سو زنده موند و به هوش اومد ولی پادشاه نکشتش بلکه به عنوان خدمتکار قصر منصوبش کرد و حالا باید بره پیش بانوی ویژه دربار بانو اوه تا به شاهزاده ها و امپراطور و همسرانشون خدمت کنه......
شاهزاده ها خوشحالن که هه سو زنده مونده و میگن نگران نباش تند تند به دیدنت میام تنها نیستی
------>(((ادامه توضیحات بخش نظرات)))