در حال بارگذاری ویدیو ...

نقد و بررسی سریال کره ای عاشقان ماه (سکانسهای منتخب قسمت دهم)

۱۵ نظر
گزارش تخلف
رهنما
رهنما

سلام:)
سکانس اول ادامه قسمت قبلی وقتی وانگسو به خودش میاد میبینه هه سو داره اشک می ریزه و دستانش می لرزه (پ.ن رهنما: وقتی هه سو اشک ریخت وقتی وانگسو پشیمون بود دلم خیلی سوخت برای هه سو و برای عشق وانگسو وانگسو خیلی زجر کشید هه سو را دوس داره ولی ...)
از کاری که کرد پشیمون شد (بازم فیزیک چهره وانگسو را شاهد هستیم) یه قدم میره عقب اما دوباره میاد و دست هه سو را میگیره و با خودش می بره....البته جونگ می بینتشون:)
سکانس بعدی که در کنار رودخانه هستن و طلوع خورشیدو سوار اسب می بینند
وانگسو و هه سو کنار دریا: وانگسو میگه اگه با من بیای از قصر میرم هه سو اول ندیمه هستم دوم به کس دیگه ای دل بستم (منظورش ووک بود) وانگسو میگه بک آه میگه نه میگه خوب غیر بک آه هر کی باشه میکشمش......(بک آه شخصتی بود که همه دوستش داشتن و بهش اعتماد کامل داشتن)وانگسو میگه من از روزی که یونهوا داشت می زدت من گفتم تو مال منی تحت نظر گفته بودمت (عشق تدریجی با زیر نظر گرفتنش یواش یواش عاشق همه چی هه سو میشه) و میگه از هیچ کدوم از کاراش پشیمون نیس و گیره مو را میده بهش و میگه اگه دوستش نداشتی بندازش دور
سکانس بعدی :حین برگشتن ووک و جونگ می رسن ولی وانگسو میگه من بردمش خودم هم برش می گردونم و هه سو باهاش میره...وانگسو هه سو را به بانوی دربار می سپاره و بانو اوه نگران هه سو است (تجربه تلخ عشق خودش و پادشاه که منجر به مرگ فرزندشون شده بود) و میگه تنها یه راه داری صبر کنی تا تب عشق وانگسو فروکش کنه و هه سو گیره مو را نگاه می کنه
سکانس بعدی وانگسو میاد به بهانه آرایش صورتش پیش هه سو...دیالوگش قشنگه
هه سو میگه وقتی کسی به کسی کمک می کنه از سر عشق نیس از سر مهربونیه شما عشق و مهربونی را درست متوجه نشدید وانگسو تو داری سعی می کنی منو از خودت دور کنی ولی این کارها رو من هیچ تاثیری نداره و میخواد دوباره....که هه سو دستشو رو دهانش میزاره و وانگسو میگه دیگه بدون اجازت این کارو نمی کنم
ادامه بخش نظرات

نظرات (۱۵)

Loading...

توضیحات

نقد و بررسی سریال کره ای عاشقان ماه (سکانسهای منتخب قسمت دهم)

۱۴ لایک
۱۵ نظر

سلام:)
سکانس اول ادامه قسمت قبلی وقتی وانگسو به خودش میاد میبینه هه سو داره اشک می ریزه و دستانش می لرزه (پ.ن رهنما: وقتی هه سو اشک ریخت وقتی وانگسو پشیمون بود دلم خیلی سوخت برای هه سو و برای عشق وانگسو وانگسو خیلی زجر کشید هه سو را دوس داره ولی ...)
از کاری که کرد پشیمون شد (بازم فیزیک چهره وانگسو را شاهد هستیم) یه قدم میره عقب اما دوباره میاد و دست هه سو را میگیره و با خودش می بره....البته جونگ می بینتشون:)
سکانس بعدی که در کنار رودخانه هستن و طلوع خورشیدو سوار اسب می بینند
وانگسو و هه سو کنار دریا: وانگسو میگه اگه با من بیای از قصر میرم هه سو اول ندیمه هستم دوم به کس دیگه ای دل بستم (منظورش ووک بود) وانگسو میگه بک آه میگه نه میگه خوب غیر بک آه هر کی باشه میکشمش......(بک آه شخصتی بود که همه دوستش داشتن و بهش اعتماد کامل داشتن)وانگسو میگه من از روزی که یونهوا داشت می زدت من گفتم تو مال منی تحت نظر گفته بودمت (عشق تدریجی با زیر نظر گرفتنش یواش یواش عاشق همه چی هه سو میشه) و میگه از هیچ کدوم از کاراش پشیمون نیس و گیره مو را میده بهش و میگه اگه دوستش نداشتی بندازش دور
سکانس بعدی :حین برگشتن ووک و جونگ می رسن ولی وانگسو میگه من بردمش خودم هم برش می گردونم و هه سو باهاش میره...وانگسو هه سو را به بانوی دربار می سپاره و بانو اوه نگران هه سو است (تجربه تلخ عشق خودش و پادشاه که منجر به مرگ فرزندشون شده بود) و میگه تنها یه راه داری صبر کنی تا تب عشق وانگسو فروکش کنه و هه سو گیره مو را نگاه می کنه
سکانس بعدی وانگسو میاد به بهانه آرایش صورتش پیش هه سو...دیالوگش قشنگه
هه سو میگه وقتی کسی به کسی کمک می کنه از سر عشق نیس از سر مهربونیه شما عشق و مهربونی را درست متوجه نشدید وانگسو تو داری سعی می کنی منو از خودت دور کنی ولی این کارها رو من هیچ تاثیری نداره و میخواد دوباره....که هه سو دستشو رو دهانش میزاره و وانگسو میگه دیگه بدون اجازت این کارو نمی کنم
ادامه بخش نظرات