در حال بارگذاری ویدیو ...

رمان عشق دردناک قسمت ۱۵

۱۶ نظر گزارش تخلف
korean love exo....I'm V
korean love exo....I'm V

خودش هم نمی فهمید چرا انقدر تشنه اون بود....
کریس:داری از عمد بهم بی اعتنایی میکنی نه؟
سوهو:چته؟ولم کن...بس کن می خوای اتفاقای چند سال پیش دوباره تکرار بشه
کریس به حرفای سوهو اهمیتی ندادو محکم لباشو روی لبای سوهو کوبید و باولع بوسیدشون سوهو خشکش زده بود چندثانیه بعد با زور خودشو جدا کرد...سریع سرشو گردونت اونطرف داد کشید:تاعو بیدار شو
کریس :باز که داری بی توجهی میکنیییی
سوهو پرید رو تختو بالشو برداشت کوبید رو سره تاعو:بیدار شووووو
تاعو از جاش پرید:ای مرضض بمیرین شما دوتا اه چرا حرصتونو سرمن خالی میکنین
سوهو:برو پایین برا صبونه
اینو گفت و رفت بیرون...کریس دستشو لای موهاش کرد وبهمشون ریخت خعلی عصبی بود طوری که حس میکرد تو یه دیگه اب جوش نشسته طوری که انگار چندتا مورچه دارن رویه بدنش را میرن....پاشو هعی می کوبید رو زمین
تاعو خوب مفهمید کریس الان چه حسی داره اخه کاملا به کاراش عادت کرده بود...از تخت بلند شدو اروم زد به شونا کریس:یکم اروم باش،انقد بی فکر عمل نکن کریس...تاعو از دسته کریس گرفتو بردش اشپزخونه
سوهو یع ربع بود که جلو در اتاق لوهان وسهون واستاده بودو هعی در میزد ولی کسی دربازکن نبود از داخل اتاق صدا می اومد...سوهو محکم پاشو کوبید به در:باز میکنین یا بشکنمش؟
لوهان:عررررررر الان باز میکنم صب کن
سوهو:نمی خواد فقط بیاین پایین
سهون:باش....اوخخخخخخ اخه اونجوری...سوهو میایم تو برو
سوهو رف پایین وقتی داشت میزو دور میزد کریس از پیراهنش گرفتو نشوندش کنار خودش





باورم نمیشه*_*بلاخره گذاشتم من اینو اوفففف شرمنده

نظرات (۱۶)

Loading...

توضیحات

رمان عشق دردناک قسمت ۱۵

۱۹ لایک
۱۶ نظر

خودش هم نمی فهمید چرا انقدر تشنه اون بود....
کریس:داری از عمد بهم بی اعتنایی میکنی نه؟
سوهو:چته؟ولم کن...بس کن می خوای اتفاقای چند سال پیش دوباره تکرار بشه
کریس به حرفای سوهو اهمیتی ندادو محکم لباشو روی لبای سوهو کوبید و باولع بوسیدشون سوهو خشکش زده بود چندثانیه بعد با زور خودشو جدا کرد...سریع سرشو گردونت اونطرف داد کشید:تاعو بیدار شو
کریس :باز که داری بی توجهی میکنیییی
سوهو پرید رو تختو بالشو برداشت کوبید رو سره تاعو:بیدار شووووو
تاعو از جاش پرید:ای مرضض بمیرین شما دوتا اه چرا حرصتونو سرمن خالی میکنین
سوهو:برو پایین برا صبونه
اینو گفت و رفت بیرون...کریس دستشو لای موهاش کرد وبهمشون ریخت خعلی عصبی بود طوری که حس میکرد تو یه دیگه اب جوش نشسته طوری که انگار چندتا مورچه دارن رویه بدنش را میرن....پاشو هعی می کوبید رو زمین
تاعو خوب مفهمید کریس الان چه حسی داره اخه کاملا به کاراش عادت کرده بود...از تخت بلند شدو اروم زد به شونا کریس:یکم اروم باش،انقد بی فکر عمل نکن کریس...تاعو از دسته کریس گرفتو بردش اشپزخونه
سوهو یع ربع بود که جلو در اتاق لوهان وسهون واستاده بودو هعی در میزد ولی کسی دربازکن نبود از داخل اتاق صدا می اومد...سوهو محکم پاشو کوبید به در:باز میکنین یا بشکنمش؟
لوهان:عررررررر الان باز میکنم صب کن
سوهو:نمی خواد فقط بیاین پایین
سهون:باش....اوخخخخخخ اخه اونجوری...سوهو میایم تو برو
سوهو رف پایین وقتی داشت میزو دور میزد کریس از پیراهنش گرفتو نشوندش کنار خودش





باورم نمیشه*_*بلاخره گذاشتم من اینو اوفففف شرمنده

سرگرمی و طنز