خب، بالاخره بکی هم مرد!!!
اول از همه میخوام به همه ی بک لاورا ، من جمله خودم( خخخ البته که زیادم داغون نیستم) ، تسلیت بگم!! هاهاها... من واقعا خوشحالم که بکی صحنه ی مردن بازی کرد و خیلی استرس داشتم که خوب بازی میکنه یا نه!! اما راضیم ازش، خیلی خوب درد کشیدن و جون دادن( خخخ ببخشید خب) بازی کرد، انتظار نداشتم ،برای بازیگر تازه کار واقعا فوق العاده بود، اما مشکل من بیشتر با طراح صحنه و گریموره، خب دیوانه!! یه تیر خورده به دستش، بعدشم یه تیر میخوره به شیکمش اندازه ی وقتی که من خون دماغ میشمم خون نیومد، خب مگه میشه، این بچه باید الان تو این صحنه غرق خون میبود که طبیعی تر باشه!!
******* این قسمتو بخونین:
دختره نقش مقابل گفته بود که قسمت مردن رو بازی مردن برام سخت بود که بی حرکت باشم، ولی کارگردان بهم گفت خوب زمین افتادم و مردم:/ ولی بکهیون اوپا خوابیده بود، اون روز قبل سر کارهای آلبومشون خیلی کار کرده بود و سر صحنه ی مردن واقعا خوابیده بود؛))) ما مدت طولانی روی شن ها دراز کشیده بودیم و بکهیون میگفت تقریبا داشتیم شن ها رو میبوسیدیم، خخخخخ... از همه ی اینا به کنار واقعا بکی چطوری تونسته بخوابه؟! خخخخ یعنی ریلکسیش منو کشته، جلو اونهمه آدم وسط سکانس اصلی خودش، واقعا احسنت به اینهمه بی خیالی... یعنی تنها کاری که از کسی بغیر بک نمیشه انتظار داشت، همین بود... بعد فهمیدین چرا بک لاورم؟! یا باید بیشتر براتون طومار بنویسم؟! خخخخ
مرسی که انقدر خوب مردی:))