در حال بارگذاری ویدیو ...

فن فیکشن Kill Or Kiss __ پارت 8

۳ نظر گزارش تخلف
bangtan pinky girl
bangtan pinky girl

شانس آورده بودم یه ماسک تو کیفم داشتم . حداقل هیچکس متوجه نمیشد دقیقا شبیه همون زخمو منم دارم رو لبم . یوکی همش از سر فضولی درمورد اتفاق دیروز سوال میکرد اما سعی میکردم بحثو عوض کنم .
بعد کلاس یه گروه دختر دور جونگ کوک رو گرفتن واسه همین تصمیم گرفتم بعد اون یکی کلاس باهاش حرف بزنم .
اصن عذرخواهی کنم یا نه ؟ ... طول کلاس فکرم همش درگیر این سوال بود و دیگه کلافه شده بودم .
خب اونم بدرفتاری کرده بود باهام ...
ولی خب حق با اون بود . قبول دارم که دیروز زیاد زر زدم و عصبیش کردم . و خب گیتار مال اون بود و من اجازه نداشتم بدون اینکه بدونم مال کیه بهش دست بزنم .
باید عذرخواهی میکردم .
اون روز هرکسی رو دیدم جز جونگ کوک .
فک میکردم پیدا کردنش آسونه چون دخترا دورش جمه میشن ولی هربار شخص وسط دخترا فرق میکرد . 6 تا پسر خوشتیپ مختلف دیدم ولی هیچکدوم اونی نبودن که من دنبالش بودم . یه لطف دخترا و جیغ و دادشون اسم هر 6 تارم یاد گرفتم :/
من ـ اووفففف خو پ چجوری پیداش کنم ؟!؟! .... اممم بزار فک کنم .... خودشه ! اتاق موسیقی !
یه نفس عمیق کشیدم و به سمت اون اتاق رفتم .
من ـ ینی چرا اون گیتار انقد براش مهم بود ؟ .. انگار جونش بهش بند بود :/ ... چرا واقعا ؟ .... فک کنم دیوونه ای چیزیه .
وقتی به اون اتاق رسیدم صدای آهنگ فوق العاده آرومی رو شنیدم که باعث شد آرامش عجیبی بگیرم .صدای گیتار بود .. شاید صدای گیتار دیروزیه ...
درو به امید دیدن جونگ کوک باز کردم ... ولی متاسفانه با شخص دیگه ای روبه رو شدم که گیتار جونگ کوک دستش بود .
موهاش مث جونگ کوک مشکی نبود . یه حالت طلایی داشتن .
من ـ این باید کیم تهیونگ باشه ... وی .
تهیونگ آهنگو قطع کرد و بهم خیره شد .
دیدم اوضاع خیلی خرابه خواستم یه چیزی گفته باشم .
من ـ عه س..سلام ^^ . خوبین خوشین ؟ چیزه .. ببخشید من دنبالم یه دماغ گن... وای شرمنده منظورم این بود که من دنبال جونگ کوکم ^^
تهیونگ با تعجب نگام کرد ـ جونگ..کوک ؟ ینی همون جونگ کوک ما ؟
سریع تایید کردم ـ اره اره همون .

نظرات (۳)

Loading...

توضیحات

فن فیکشن Kill Or Kiss __ پارت 8

۱۶ لایک
۳ نظر

شانس آورده بودم یه ماسک تو کیفم داشتم . حداقل هیچکس متوجه نمیشد دقیقا شبیه همون زخمو منم دارم رو لبم . یوکی همش از سر فضولی درمورد اتفاق دیروز سوال میکرد اما سعی میکردم بحثو عوض کنم .
بعد کلاس یه گروه دختر دور جونگ کوک رو گرفتن واسه همین تصمیم گرفتم بعد اون یکی کلاس باهاش حرف بزنم .
اصن عذرخواهی کنم یا نه ؟ ... طول کلاس فکرم همش درگیر این سوال بود و دیگه کلافه شده بودم .
خب اونم بدرفتاری کرده بود باهام ...
ولی خب حق با اون بود . قبول دارم که دیروز زیاد زر زدم و عصبیش کردم . و خب گیتار مال اون بود و من اجازه نداشتم بدون اینکه بدونم مال کیه بهش دست بزنم .
باید عذرخواهی میکردم .
اون روز هرکسی رو دیدم جز جونگ کوک .
فک میکردم پیدا کردنش آسونه چون دخترا دورش جمه میشن ولی هربار شخص وسط دخترا فرق میکرد . 6 تا پسر خوشتیپ مختلف دیدم ولی هیچکدوم اونی نبودن که من دنبالش بودم . یه لطف دخترا و جیغ و دادشون اسم هر 6 تارم یاد گرفتم :/
من ـ اووفففف خو پ چجوری پیداش کنم ؟!؟! .... اممم بزار فک کنم .... خودشه ! اتاق موسیقی !
یه نفس عمیق کشیدم و به سمت اون اتاق رفتم .
من ـ ینی چرا اون گیتار انقد براش مهم بود ؟ .. انگار جونش بهش بند بود :/ ... چرا واقعا ؟ .... فک کنم دیوونه ای چیزیه .
وقتی به اون اتاق رسیدم صدای آهنگ فوق العاده آرومی رو شنیدم که باعث شد آرامش عجیبی بگیرم .صدای گیتار بود .. شاید صدای گیتار دیروزیه ...
درو به امید دیدن جونگ کوک باز کردم ... ولی متاسفانه با شخص دیگه ای روبه رو شدم که گیتار جونگ کوک دستش بود .
موهاش مث جونگ کوک مشکی نبود . یه حالت طلایی داشتن .
من ـ این باید کیم تهیونگ باشه ... وی .
تهیونگ آهنگو قطع کرد و بهم خیره شد .
دیدم اوضاع خیلی خرابه خواستم یه چیزی گفته باشم .
من ـ عه س..سلام ^^ . خوبین خوشین ؟ چیزه .. ببخشید من دنبالم یه دماغ گن... وای شرمنده منظورم این بود که من دنبال جونگ کوکم ^^
تهیونگ با تعجب نگام کرد ـ جونگ..کوک ؟ ینی همون جونگ کوک ما ؟
سریع تایید کردم ـ اره اره همون .