در حال بارگذاری ویدیو ...

فن فیکشن Kill Or Kiss __ پارت 26

۳ نظر گزارش تخلف
bangtan pinky girl
bangtan pinky girl

من ـ قوه یا چای ؟
جونگ کوک ـ یه لیوان آب کافیه ... اومدم درمورد ..
جملشو قطع کردم و لیوان آبو دادم دستش ـ اومدی درمورد گردنبند بپرسی . نه ؟ چیز خاصی نبود .
با تعجب بهم خیره شد ـ چیز خاصی نبود ؟! شوخی میکنی !؟ باعث شد بلرزی ! چیز خاصی نبود که باعث شد بلرزی ؟!
من ـ با یه گردنبند دیگه اشتباه گرفته بودم . اشتباه کردم . مال من نیس .
بازوهاشو بغل کرد ـ باور نمیکنم .
من ـ پووفففف ... نمیتونم به زور کاری کنم باورت بشه .
جونگ کوک یکم خیره شد بهم ـ پس بهم بگو چرا یه گردنبند میتونه تو رو از ترس بلرزونه ؟!
سریع برگشتم سمتش ـ از ترس نبود !
جوابم یکم زیادی سریع بود شایدم یکم بلند گفتم چون جونگ کوک عجیب بهم نگاه میکرد .
جونگ کوک ـ دروغگو .
واسه یه مدت هیچکدوم چیزی نگفتیم ... سکوت مطلق بود ...
پس من تصمیم گرفتم سکوتو از بین ببرم .
من ـ جونگ کوک پاشو برو بیرون .
جونگ کوک چشاشو باریک کرد ـ حرف بزن جنی .

نظرات (۳)

Loading...

توضیحات

فن فیکشن Kill Or Kiss __ پارت 26

۱۸ لایک
۳ نظر

من ـ قوه یا چای ؟
جونگ کوک ـ یه لیوان آب کافیه ... اومدم درمورد ..
جملشو قطع کردم و لیوان آبو دادم دستش ـ اومدی درمورد گردنبند بپرسی . نه ؟ چیز خاصی نبود .
با تعجب بهم خیره شد ـ چیز خاصی نبود ؟! شوخی میکنی !؟ باعث شد بلرزی ! چیز خاصی نبود که باعث شد بلرزی ؟!
من ـ با یه گردنبند دیگه اشتباه گرفته بودم . اشتباه کردم . مال من نیس .
بازوهاشو بغل کرد ـ باور نمیکنم .
من ـ پووفففف ... نمیتونم به زور کاری کنم باورت بشه .
جونگ کوک یکم خیره شد بهم ـ پس بهم بگو چرا یه گردنبند میتونه تو رو از ترس بلرزونه ؟!
سریع برگشتم سمتش ـ از ترس نبود !
جوابم یکم زیادی سریع بود شایدم یکم بلند گفتم چون جونگ کوک عجیب بهم نگاه میکرد .
جونگ کوک ـ دروغگو .
واسه یه مدت هیچکدوم چیزی نگفتیم ... سکوت مطلق بود ...
پس من تصمیم گرفتم سکوتو از بین ببرم .
من ـ جونگ کوک پاشو برو بیرون .
جونگ کوک چشاشو باریک کرد ـ حرف بزن جنی .