در حال بارگذاری ویدیو ...

سهون♡اتوسا

maryam(wonho and maryam Iranain Korean copul)
maryam(wonho and maryam Iranain Korean copul)

با چشمایی که ازشون قلب میبارید به هیونگم خیره شدم و گفت:(راست میگی هیونگ قبول کرد؟ راست میگی راست میگی؟) سرش رو تکون دادو گفت:( اره خوب . زنم مثل اینکه شده فرشته زوج رسون. قبول کرد دورش بده و بعد به بهونه ایی اونو بیاره خونه ات .ولی گفته باشما اگه بخوای ببوسیش مریم بهت رحم نمی کنه و میزنتت) سری تکون دادم و محکم ونهوو هیونگم رو بغل کردمو گفتم:( باشه باشه فاصله ی اسلامی رو رعایت میکنم واییی هیونگ عاشقتونم) خندیدو محکم بغلم و گفت:( منم دونسنگ گلم رو دوس دارم بپر برو ببین همه چیزا درسته یا نه؟) سری تکون دادم و بدو بدو رفتم تا به وسایل نگاهی بندازم . خوب من اوه سهونم و قراره برای کسی که عاشقشم ی جشن تولد بگیرم و همونجا بهش ابراز احساسات کنم ولی دور کردنش از خونه ایی که مال ونهوو هیونگ و مریم نونا بود سخت بود چون اومده بود کمک نونا. بگذریم بازم به کسایی که تو خونه بود گیر میدادم که اینکارو بکن اونکارو بکن.
از زبون اتوسا:
با مریم اونی زدیم بیرون ولی ی چیزی عجیب بود چون هم ونهوو اوپا عجله داشت تا منو اونی با هم بریم بیرون هم اونی خودش درحالی که تو روزای قبل اونی همه اش کنار ونهوو اوپا بود ی جای کار میلنگید.
از کنار مغازه ها رد میشدیم و بهشون نگاه میکردیم برگشتم و گفتم:( اونی دنبال چی هستی؟) گفت :( میخوام برای یکی از دوستام کادو بخرم و خوب نمیدونم چی براش بخرم تو انتخاب کن) با تعجب گفتم:( من؟ چرا من؟ اون که دوست من نیست) سری تکون دادو گفت:( میدونم که دوست تو نیست ولی سلیقه تو خیلی خوبه میخوام تو انتخاب کنی نه نیار دیگ اتوسااااا) بعد لباش رو ورچید و مظلوم نگاهم کرد. ای خدااااااا گفتم:( باشه اونی قبول اینکارو میکنم) با نیش باز گفت:( یسسسسس)
به این ذوقش خندیدم و بعد از گشتن که ۲ ساعت طول کشید تونستم ی لباس سبز خوشگل مجلسی و دوتا عروسک عروس و داماد خریدم بعد از کادو پیچ کردن خودمو اونی نهار خوردیم بعد اون حالا اونی گیر داده بود بیا بریم ارایشگاه به زورررر منو با خودش برد ارایشگاه بعد از تموم شدن ارایش. ی لباس خوشگللللل سفید بهم داد و گفت بپوشمش خودشم ی لباس خوشگل که مدل هندی داشت پوشیده بود تا شکمش توش معلوم نباشه . بعد از کارامون زنگ زد اژانس تا بیاد دنبالمون
اونی خیلی مشکوک میزنیییی
لبام رو جمع کردم و چشمامم همینطور خیلی مشکوک میزد اونی

نظرات (۱۵)

Loading...

توضیحات

سهون♡اتوسا

۱۵ لایک
۱۵ نظر

با چشمایی که ازشون قلب میبارید به هیونگم خیره شدم و گفت:(راست میگی هیونگ قبول کرد؟ راست میگی راست میگی؟) سرش رو تکون دادو گفت:( اره خوب . زنم مثل اینکه شده فرشته زوج رسون. قبول کرد دورش بده و بعد به بهونه ایی اونو بیاره خونه ات .ولی گفته باشما اگه بخوای ببوسیش مریم بهت رحم نمی کنه و میزنتت) سری تکون دادم و محکم ونهوو هیونگم رو بغل کردمو گفتم:( باشه باشه فاصله ی اسلامی رو رعایت میکنم واییی هیونگ عاشقتونم) خندیدو محکم بغلم و گفت:( منم دونسنگ گلم رو دوس دارم بپر برو ببین همه چیزا درسته یا نه؟) سری تکون دادم و بدو بدو رفتم تا به وسایل نگاهی بندازم . خوب من اوه سهونم و قراره برای کسی که عاشقشم ی جشن تولد بگیرم و همونجا بهش ابراز احساسات کنم ولی دور کردنش از خونه ایی که مال ونهوو هیونگ و مریم نونا بود سخت بود چون اومده بود کمک نونا. بگذریم بازم به کسایی که تو خونه بود گیر میدادم که اینکارو بکن اونکارو بکن.
از زبون اتوسا:
با مریم اونی زدیم بیرون ولی ی چیزی عجیب بود چون هم ونهوو اوپا عجله داشت تا منو اونی با هم بریم بیرون هم اونی خودش درحالی که تو روزای قبل اونی همه اش کنار ونهوو اوپا بود ی جای کار میلنگید.
از کنار مغازه ها رد میشدیم و بهشون نگاه میکردیم برگشتم و گفتم:( اونی دنبال چی هستی؟) گفت :( میخوام برای یکی از دوستام کادو بخرم و خوب نمیدونم چی براش بخرم تو انتخاب کن) با تعجب گفتم:( من؟ چرا من؟ اون که دوست من نیست) سری تکون دادو گفت:( میدونم که دوست تو نیست ولی سلیقه تو خیلی خوبه میخوام تو انتخاب کنی نه نیار دیگ اتوسااااا) بعد لباش رو ورچید و مظلوم نگاهم کرد. ای خدااااااا گفتم:( باشه اونی قبول اینکارو میکنم) با نیش باز گفت:( یسسسسس)
به این ذوقش خندیدم و بعد از گشتن که ۲ ساعت طول کشید تونستم ی لباس سبز خوشگل مجلسی و دوتا عروسک عروس و داماد خریدم بعد از کادو پیچ کردن خودمو اونی نهار خوردیم بعد اون حالا اونی گیر داده بود بیا بریم ارایشگاه به زورررر منو با خودش برد ارایشگاه بعد از تموم شدن ارایش. ی لباس خوشگللللل سفید بهم داد و گفت بپوشمش خودشم ی لباس خوشگل که مدل هندی داشت پوشیده بود تا شکمش توش معلوم نباشه . بعد از کارامون زنگ زد اژانس تا بیاد دنبالمون
اونی خیلی مشکوک میزنیییی
لبام رو جمع کردم و چشمامم همینطور خیلی مشکوک میزد اونی

موسیقی و هنر