در حال بارگذاری ویدیو ...

فیک کوتاه 10 December _ پارت ×× آخر ×× _ تقدیمی _ Wannaone _ nielwink

۵ نظر گزارش تخلف
bangtan pinky girl
bangtan pinky girl

پ.ن : خبببب اینم از فیک December 10 ^^ کوتاه بود . نظراتتونو بگین . این درخواستی پانیذ جان بود .من که خوشم اومد . شما رو نمیدونم ... مرسی که تر هر پارت با نظراتتون باعث میشین آدم انرژی بگیره برای پارت های بعدی . ایشالا از فردا فیک KISS or KILL هم شروع میشه ...

با جیسونگ هیونگ یه خونه خریدیم تا باهم بمونیم . برخلاف من اون تازه به این خونه اومده پس هنوزم وسیله داره که نیاورده . بعد دیسبند شدن ، هیونگ تصمیم گرفت یکم بره خونشون تا از آیدل بودن و این زندگی دور بشه و استراحت کنه .
خوشبختانه هنوز کمپانیمون تصمیم به دیبوتمون نداره . منم یه سری به خونمون زدم ولی روز تولدم برگشتم همینجا . با مامان یه روز زودتر تولد گرفتیم .
10 دسامبره ، روز تولدم .... هه ! جالبه ! دارم تنهایی جشن میگیرمش . با تماشا کردن تلویزیون . . .
از مغازه سر کوچه ، یه کیک کوچولوی شکلاتی و یکم بستنی خریدم . اتفاقا جالب بود برام که تولدمو اینطوری آروم و بی سر و صدا بگیرم .
ولی ... وقتی امروزو با تولد پارسالم مقایسه میکردم .... ته دلم ناراحتی کل وجودمو میگرفت .
گوشیمو ورداشتم و تو یوتیوب ، اجراهای قدیمی واناوان رو نگاه کردم . نمیتونم دروغ بگم .. کلا چشمم روی یه نفر بود . به کامنتا نگاه انداختم و وقتی دیدم طرفدارا چقد درمورد خوشگلی جیهون حرف زدن آروم خندیدم . میخواستم همشونو تایید کنم . میخواستم بگم آره . جیهون از همه خوشگلتره . میخواستم بگم جیهون از مقابل زیباتره ... شاید شما از نزدیک ندیدینش .
" ینی الان داره چیکار میکنه ؟ اونم درمورد من فکر میکنه ؟ "
صدای در منو از فکر درآورد . سوالی به در خیره شدم .
جیسونگ هیونگ انقد زود تصمیم گرفت برگرده ؟!
ظرف بستنیو رو میز گذاشتم و با قدمای کوتاه سمت در رفتم . درو باز کردم و یه فرد آشنا رو دیدم .
ــ تولدت مبارک عشق من !

...... پایان ^^

نظرات (۵)

Loading...

توضیحات

فیک کوتاه 10 December _ پارت ×× آخر ×× _ تقدیمی _ Wannaone _ nielwink

۱۰ لایک
۵ نظر

پ.ن : خبببب اینم از فیک December 10 ^^ کوتاه بود . نظراتتونو بگین . این درخواستی پانیذ جان بود .من که خوشم اومد . شما رو نمیدونم ... مرسی که تر هر پارت با نظراتتون باعث میشین آدم انرژی بگیره برای پارت های بعدی . ایشالا از فردا فیک KISS or KILL هم شروع میشه ...

با جیسونگ هیونگ یه خونه خریدیم تا باهم بمونیم . برخلاف من اون تازه به این خونه اومده پس هنوزم وسیله داره که نیاورده . بعد دیسبند شدن ، هیونگ تصمیم گرفت یکم بره خونشون تا از آیدل بودن و این زندگی دور بشه و استراحت کنه .
خوشبختانه هنوز کمپانیمون تصمیم به دیبوتمون نداره . منم یه سری به خونمون زدم ولی روز تولدم برگشتم همینجا . با مامان یه روز زودتر تولد گرفتیم .
10 دسامبره ، روز تولدم .... هه ! جالبه ! دارم تنهایی جشن میگیرمش . با تماشا کردن تلویزیون . . .
از مغازه سر کوچه ، یه کیک کوچولوی شکلاتی و یکم بستنی خریدم . اتفاقا جالب بود برام که تولدمو اینطوری آروم و بی سر و صدا بگیرم .
ولی ... وقتی امروزو با تولد پارسالم مقایسه میکردم .... ته دلم ناراحتی کل وجودمو میگرفت .
گوشیمو ورداشتم و تو یوتیوب ، اجراهای قدیمی واناوان رو نگاه کردم . نمیتونم دروغ بگم .. کلا چشمم روی یه نفر بود . به کامنتا نگاه انداختم و وقتی دیدم طرفدارا چقد درمورد خوشگلی جیهون حرف زدن آروم خندیدم . میخواستم همشونو تایید کنم . میخواستم بگم آره . جیهون از همه خوشگلتره . میخواستم بگم جیهون از مقابل زیباتره ... شاید شما از نزدیک ندیدینش .
" ینی الان داره چیکار میکنه ؟ اونم درمورد من فکر میکنه ؟ "
صدای در منو از فکر درآورد . سوالی به در خیره شدم .
جیسونگ هیونگ انقد زود تصمیم گرفت برگرده ؟!
ظرف بستنیو رو میز گذاشتم و با قدمای کوتاه سمت در رفتم . درو باز کردم و یه فرد آشنا رو دیدم .
ــ تولدت مبارک عشق من !

...... پایان ^^