در حال بارگذاری ویدیو ...

Family Next Door _ چانبک.نامجین _ پارت 59

۲۲ نظر گزارش تخلف
bangtan pinky girl
bangtan pinky girl

نامجون رو صندلی کنار تخت جین نشسته بود . همه ی بدن جین درد میکرد و خسته بود ولی نمیخوابید . دلش میخواست نی نی شونو ببینه .
یه پرستار با یه چیز فسقلی تو بغلش اومد تو ــ تبریک میگم ^^ یه پسر کوچولوی نازه .
با اینکه جین خسته بود ولی چشاش با دیدن اون کوچولو برق زد ــ‌وای چه کیوت ~ میشه بدینش بهم ؟
پرستار ــ چرا نشه عزیزم ؟؟ ^^ بفرما
بچه رو آروم گذاشت کنار جین . وقتی جین بغلش کرد ، گریش آروم تر شد .
نامجون میترسید به اون کوچولو دست بزنه . نکنه اذیت شه ؟!
پرستار ــ راستی ^^ یه اسم قشنگ هم انتخاب کنین تا این فرمو پر کنیم .
جین با لبخند به فسقلیش خیره شد ــ نگران نباشین قبلا انتخاب شده ^^
پرستار ــ خیلی هم عالی . پس اسم این کیوتی چیه ؟
جین با انگشتش لپ نی نی رو ناز کرد ــ جیمین ^^
نامجون ــ جیمین ؟
جین با لبخند ذوق زده به نامجون نگاه کرد ــ‌ اورع ^^ کیوت نیس ؟؟
نامجون لبخند زد و با سر تایید کرد . میدونست نمیتونه مقابل پرنسسش برنده بشه ... نه .. نباید بگه پرنسس . الان دیگه جین ملکه ی زندگیش بود . پرنس کوچولوشون به دنیا اومده بود .
13 اکتبر ، روزی شد که نامجون بیشتر عاشق ملکه و پرنس کوچولوش شد .

نظرات (۲۲)

Loading...

توضیحات

Family Next Door _ چانبک.نامجین _ پارت 59

۱۵ لایک
۲۲ نظر

نامجون رو صندلی کنار تخت جین نشسته بود . همه ی بدن جین درد میکرد و خسته بود ولی نمیخوابید . دلش میخواست نی نی شونو ببینه .
یه پرستار با یه چیز فسقلی تو بغلش اومد تو ــ تبریک میگم ^^ یه پسر کوچولوی نازه .
با اینکه جین خسته بود ولی چشاش با دیدن اون کوچولو برق زد ــ‌وای چه کیوت ~ میشه بدینش بهم ؟
پرستار ــ چرا نشه عزیزم ؟؟ ^^ بفرما
بچه رو آروم گذاشت کنار جین . وقتی جین بغلش کرد ، گریش آروم تر شد .
نامجون میترسید به اون کوچولو دست بزنه . نکنه اذیت شه ؟!
پرستار ــ راستی ^^ یه اسم قشنگ هم انتخاب کنین تا این فرمو پر کنیم .
جین با لبخند به فسقلیش خیره شد ــ نگران نباشین قبلا انتخاب شده ^^
پرستار ــ خیلی هم عالی . پس اسم این کیوتی چیه ؟
جین با انگشتش لپ نی نی رو ناز کرد ــ جیمین ^^
نامجون ــ جیمین ؟
جین با لبخند ذوق زده به نامجون نگاه کرد ــ‌ اورع ^^ کیوت نیس ؟؟
نامجون لبخند زد و با سر تایید کرد . میدونست نمیتونه مقابل پرنسسش برنده بشه ... نه .. نباید بگه پرنسس . الان دیگه جین ملکه ی زندگیش بود . پرنس کوچولوشون به دنیا اومده بود .
13 اکتبر ، روزی شد که نامجون بیشتر عاشق ملکه و پرنس کوچولوش شد .