آثار چشمانت : شعر و خوانش صنم نافع
آثار چشمانت
::
با تو خیالم لاىِ عطرِ یاسمن می رفت
تا قصّه هایِ بی سرانجامِ کهن می رفت
اندیشه یِ گردنکشم خورشید می پوشید
روحم به استقبالِ مرگى بى کفن می رفت
آثارِ چشمانت اگر پیشم نمی ماندند،
شاید نگاهت زودتر از یادِ من می رفت
شاید نمی ترسیدم از پایانِ تلخی که
آن قهرمان سرشکسته از وطن می رفت
می خواستم راحت کنم عمری خیالت را
هر ذرّه ام تا مرزهایِ له شدن می رفت
می خواستم ثابت کنم آلوده ىِ عشقم،
قدّیسه ام تا خرخره تویِ لجن می رفت
آشوبِ رویایَت در این ویرانه بعد از تو،
با ذهنِ بیمارم به جنگِ تن به تن می رفت
#صنم_نافع
نظرات