در حال بارگذاری ویدیو ...

نقد و بررسی سریال کره ای عاشقان ماه (سکانسهای منتخب قسمت نهم)

۱۹ نظر
گزارش تخلف
رهنما
رهنما

سلام:) فردا پنج شنبه عاشقان ماه قرار داده نخواهد شد
سکانس اول ادامه قسمت هشتم چشم برزخی هه سو و میفهمه کسی که در کما دید وانگسو بوده حالا دیگه از وانگسو هراس و وحشت داره
سکانس بعدی ووک و هه سو است که ووک میفهمه هه سو خم صورت وانگسو رو پوشونده سکانس بعدی هم گفتگوی یونهوا و ووک است که ناراحته چرا وانگسو مراسمو برگزار کرد و میگه کسی در قصر هست که باید مراقبش باشیم و ووک میگه هه سو هم گفت شاید وانگسو تغییر کنه باید مراقبش باشیم تو هم همینو میگی و میخواد بفهمه چی در آینده بهش ربط داره...
سکانس بعدی هه سو و وانگسو ....هه سو دیگه از وانگسو هراس داره وقتی اون میاد پیشش استرس بیش از حد میگیره به خاطر خودش نه بلکه وقتی میدونی وانگسو کسی است که شاهزاده ها را میکشه تا شاه بشه (به خاطر ووک) میترسه میگه دیگه کسی را نکشید همه دوستتون دارن.....هه سو در فکرش میگه من نمیزارم کسی آسیب ببینه......سکانس بعدی :حسی ووک و هه سو....ببخشید بابا باید این سکانسها را بزارم چون به قسمتهای پایا نی ربط داره دیگه:(((((((
سکانس بعدی مراسم ازدواج سیاسی شاهزاده دهمه که دوباره چشم برزخی هه سو وانگسو رو میبینه که شاهزاده دهمو میکشه و دوباره هراس و استرس و حالش بد میشه و فرار میکنه که این فرار را ووک و وانگسو می بینند و ووک به دنبالش میره هه سو حالش خیلی بده و به ووک میگه از وانگسو دوری کن مراقبش باش وگرنه همتون کشته میشین:(((((((ووک هم بهش میگه نگران نباش و......
سکانس بعدی مادر وانگسو میگه بیاد پیششون و میره اما مادره میگه من خواهشی دارم ولیعهدو بکش وانگسو هم میگه اگر بکشم خودم امپراطور میشم ....دیالوگهاشون قشنگه خودتون باید ببینید در آخر هم می گه دیگه نگید من بیام اینجا و اتاقو ترک می کنه وانگسو پریشونه و حالش خراب به خودش میگه خیلی احمقی انتظار چیو داشتی -->محبت خانواده خصوصا مادرش تصور می کرد میخوان بهش محبت کنن :(((((((((((
با همون حال خرابش میره نزدیک اتاق هه سو (هه سو هم هنوز منقلبه حالش خرابه) میاد بیرون و وانگسو را میبینه میخواد فرار کنه که وانگسو میگیردش میگه ولم کن ولی وانگسو میگه یه لحظه بمون نیاز به آرامش دارم ولی هه سو میگه نمی خوام سو متعجبه که چه قدر تغییر کرده هه سو می گه ازتون میترسم مگه قبلا هراسی نداشت میگه اون زمان فکر می کردم همه چی تغییر می کنه ولی نمیشه همه را میکشید
ادامه نظرات

نظرات (۱۹)

Loading...

توضیحات

نقد و بررسی سریال کره ای عاشقان ماه (سکانسهای منتخب قسمت نهم)

۱۳ لایک
۱۹ نظر

سلام:) فردا پنج شنبه عاشقان ماه قرار داده نخواهد شد
سکانس اول ادامه قسمت هشتم چشم برزخی هه سو و میفهمه کسی که در کما دید وانگسو بوده حالا دیگه از وانگسو هراس و وحشت داره
سکانس بعدی ووک و هه سو است که ووک میفهمه هه سو خم صورت وانگسو رو پوشونده سکانس بعدی هم گفتگوی یونهوا و ووک است که ناراحته چرا وانگسو مراسمو برگزار کرد و میگه کسی در قصر هست که باید مراقبش باشیم و ووک میگه هه سو هم گفت شاید وانگسو تغییر کنه باید مراقبش باشیم تو هم همینو میگی و میخواد بفهمه چی در آینده بهش ربط داره...
سکانس بعدی هه سو و وانگسو ....هه سو دیگه از وانگسو هراس داره وقتی اون میاد پیشش استرس بیش از حد میگیره به خاطر خودش نه بلکه وقتی میدونی وانگسو کسی است که شاهزاده ها را میکشه تا شاه بشه (به خاطر ووک) میترسه میگه دیگه کسی را نکشید همه دوستتون دارن.....هه سو در فکرش میگه من نمیزارم کسی آسیب ببینه......سکانس بعدی :حسی ووک و هه سو....ببخشید بابا باید این سکانسها را بزارم چون به قسمتهای پایا نی ربط داره دیگه:(((((((
سکانس بعدی مراسم ازدواج سیاسی شاهزاده دهمه که دوباره چشم برزخی هه سو وانگسو رو میبینه که شاهزاده دهمو میکشه و دوباره هراس و استرس و حالش بد میشه و فرار میکنه که این فرار را ووک و وانگسو می بینند و ووک به دنبالش میره هه سو حالش خیلی بده و به ووک میگه از وانگسو دوری کن مراقبش باش وگرنه همتون کشته میشین:(((((((ووک هم بهش میگه نگران نباش و......
سکانس بعدی مادر وانگسو میگه بیاد پیششون و میره اما مادره میگه من خواهشی دارم ولیعهدو بکش وانگسو هم میگه اگر بکشم خودم امپراطور میشم ....دیالوگهاشون قشنگه خودتون باید ببینید در آخر هم می گه دیگه نگید من بیام اینجا و اتاقو ترک می کنه وانگسو پریشونه و حالش خراب به خودش میگه خیلی احمقی انتظار چیو داشتی -->محبت خانواده خصوصا مادرش تصور می کرد میخوان بهش محبت کنن :(((((((((((
با همون حال خرابش میره نزدیک اتاق هه سو (هه سو هم هنوز منقلبه حالش خرابه) میاد بیرون و وانگسو را میبینه میخواد فرار کنه که وانگسو میگیردش میگه ولم کن ولی وانگسو میگه یه لحظه بمون نیاز به آرامش دارم ولی هه سو میگه نمی خوام سو متعجبه که چه قدر تغییر کرده هه سو می گه ازتون میترسم مگه قبلا هراسی نداشت میگه اون زمان فکر می کردم همه چی تغییر می کنه ولی نمیشه همه را میکشید
ادامه نظرات