در حال بارگذاری ویدیو ...

پارت 12

۶ نظر گزارش تخلف
Soniya mix(درخواستی میزارم)
Soniya mix(درخواستی میزارم)

سوربهی
بلند شدم داشتم لباسام رو مرتب میکردم که یدفعه سونری برگشت و گفت:سوربهی.....میخواست چیزی بگه که یدفعه سمت مخالف من رو نگاه کرد و با داد گفت:سوربهی مواظب باش......
من به همون طرف نگاه کردم و دیدم یه ماشین داره به طرفم میاد اونم با سرعت زیاد....
یه دفعه شوکه شدم و قدرت اینو نداشتم که هیچ عکس العملی از خودم نشون بدم و متوجه هیچی نبودم که.....
بعد از چند دقیقه حس کردم تو یه جای تنگ حبس شدم،فکر کردم مردم ولی وقتی دقیق تر نگاه کردم دیدم زنده ام و تو بغل یه پسرم.....
یه چند دقیقه هنگ کرده بودم و همینطور داشتم به پسره نگاه میکردم که با صدای سونری به خودم اومدم و سریع از بغلش اومدم بیرون و بلند شدم....
سونری گفت:حالت خوبه؟،طوریت نشده؟.....
من هنوز تو شک بودم ولی در همون حال گفتم:نه سونری خوبم،طوریم نشده،نگران نباش...
یه نگاه به پسری که نجاتم داده بود انداختم،تا حالا ندیده بودمش....
یدفعه یه چیزی یادم افتاد و سرم رو برگردوندم و به اون نگاه کردم که با چیزی که دیدم........
خوشتون اومد لایک و نظر فراموش نشه

نظرات (۶)

Loading...

توضیحات

پارت 12

۳ لایک
۶ نظر

سوربهی
بلند شدم داشتم لباسام رو مرتب میکردم که یدفعه سونری برگشت و گفت:سوربهی.....میخواست چیزی بگه که یدفعه سمت مخالف من رو نگاه کرد و با داد گفت:سوربهی مواظب باش......
من به همون طرف نگاه کردم و دیدم یه ماشین داره به طرفم میاد اونم با سرعت زیاد....
یه دفعه شوکه شدم و قدرت اینو نداشتم که هیچ عکس العملی از خودم نشون بدم و متوجه هیچی نبودم که.....
بعد از چند دقیقه حس کردم تو یه جای تنگ حبس شدم،فکر کردم مردم ولی وقتی دقیق تر نگاه کردم دیدم زنده ام و تو بغل یه پسرم.....
یه چند دقیقه هنگ کرده بودم و همینطور داشتم به پسره نگاه میکردم که با صدای سونری به خودم اومدم و سریع از بغلش اومدم بیرون و بلند شدم....
سونری گفت:حالت خوبه؟،طوریت نشده؟.....
من هنوز تو شک بودم ولی در همون حال گفتم:نه سونری خوبم،طوریم نشده،نگران نباش...
یه نگاه به پسری که نجاتم داده بود انداختم،تا حالا ندیده بودمش....
یدفعه یه چیزی یادم افتاد و سرم رو برگردوندم و به اون نگاه کردم که با چیزی که دیدم........
خوشتون اومد لایک و نظر فراموش نشه