When did I become so numb? از کی انقد بی حس شدم؟ When did I lose myself? از کی خودمو گم کردم؟ All the words that leave my tongue تمام کلماتی که از دهنم خارج میشن Feel like they came from someone else این احساسو بهم میده که انگار افراد دیگه ای دارن میگن I’m paralyzed, where are my feelings? بی حس (فلج) شدم .... احساسات من کجان؟ I no longer feel things, I know I should دیگه چیز ی رو حس نمی کنم، میدونم که باید حس کنم... I’m paralyzed, where is the real me? بی حس شدم .... خود واقعیم کجاست؟ I’m lost and it kills me inside, I’m paralyzed خودمو گم کردم و این از درون منو میکشه . بی حس شدم ... Where are my feelings? احساسات من کجان؟ When did I become so cold? کی انقدر سرد شدم؟ When did I become ashamed? (ohh) کی انقدر سرافکنده شدم؟ اوه Where’s the person that I know? اون من که میشناختم کجاست؟ They must have left, they must have left, with all my faith منو ترکم کرده ... همراه با ایمانم ... I'm scared to live, but I'm scared to die از زندگی کردن میترسم ولی از مردن هم میترسم .... And if life is pain, then I buried mine A long time ago, but it’s still alive اگه زندگی کردن درده , پس من زندگیمو از خیلی وقت پیش دفنش کردم ولی هنوز زنده ست And it’s takin’ over me, where am I? و داره منو به زور تصرف میکنه، من کجام؟ I wanna feel somethin’, I’m numb inside میخوام چیزی رو احساس کنم ، از درون بی حس شدم But I don’t feel nothin’, I wonder why اما هیچی حس نمیکنم، موندم چرا I’m in the race of life and time passed by من توی مسابقه زندگی ام و زمان میگذره Look, I sit back and I watch it ببین ، من میشینمو و نگاهش میکنم Hands in my pockets دستام توی جیبم Waves come crashin’ over me, but I just watch ’em امواج میان و منو در هم میکوبن، اما من فقط نگاهشون میکنم I’m in a box, but I’m the one that locked me in من توی یه جعبه ام، اما من کسی ام که خودمو توش حبس کردم Suffocatin’ and I’m runnin’ out of oxygen دارم خفه میشم و اکسیژنم تموم شده ....