در این حال مستی صفا کردم
تو را ای خدا من صدا کردم
از این روزگاری که من دیدم
چه شبها خدایا خدا کردم
نهادم سر سجده بر خاکت
به درگاهت امشب دعا کردم
که از من نگیری صفای دلم را
به راه محبت تو دانی خدایا چهها کردم
....................
سبب گر بسوزد مسبب تو هستی
سبب ساز این جهان تویی
ز دست که آید که دستم بگیرد
مرا سایه امان تویی
سبب گر بسوزد مسبب تو هستی
سبب ساز این جهان تویی
ز دست که آید که دستم بگیرد
مرا سایه امان تویی
................
شرار عمر فانیم من فروغ جاودان تویی تو
نشان ناتوانیم من توان بی نشان تویی تو
تو شور عشقم داده ای مرا تو رسوا کرده ای
به کوی اهل دل مرا تو مست و شیدا کرده ای
کجا روم که چاره ساز ای خدا تویی
نیاز هر چه بی نیاز ای خدا تویی
موسیقی و هنر