"بعد از مدت ها دلم میخواست غرق در آبی آسمان شوم
زیر باران رفته و از ته دل گریه کنم
در آغوش عزیز ترین کسم جای بگیرم و بخندم
با همه حرف بزنم
شادی کنم
ولی تا دقت کردم دیدم
آسمان از چشمانم محو شد
باران قطع شد
عزیز ترین کسم تنهایم گذاشت
همه نابود شدن ...
و من ماندم با خودم:)"